حجاب از دیدگاه فاطمه زهرا(س)
بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـد یقیــن

آیا از میزان اطلاعات و مطالب این وبگاه راضی هستید ؟

آمار مطالب

کل مطالب : 38
کل نظرات : 7

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 22
باردید دیروز : 2
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 255
بازدید سال : 8320
بازدید کلی : 37021

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حجاب حضرت زهرا (سلام الله عليها) و آدرس hzs.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نویسنده : (( فرزند این سرزمین))
تاریخ : چهار شنبه 29 مرداد 1393
نظرات

 فاطمه زهرا(س) عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»

رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»

 روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»

وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»

 امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»

فاطمه زهرا(س) پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »

رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »

 رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.

فاطمه زهرا(س) می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»

 

روزی فاطمه زهرا(س)ا به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»

اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»

سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

        حجاب از دیدگاه شهید ایت الله مطهری

 پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است‏یک نکته را یادآورى کنیم.آن نکته این است که معناى لغوى «حجاب‏» که در عصر ما این کلمه براى پوشش زن معروف شده است چیست؟ کلمه «حجاب‏» هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب.بیشتر، استعمالش به معنى پرده است.این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى‏دهد که پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششى حجاب نیست، آن پوشش «حجاب‏» نامیده مى‏شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف مى‏کند: حتى توارت بالحجاب (1) یعنى تا آن وقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد.پرده حاجز میان قلب و شکم را «حجاب‏» مى‏نامند.

 در دستورى که امیر المؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نوشته است مى‏فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک‏» (2) یعنى در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن; حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها و شکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بى اطلاع نمانى.

 ابن خلدون در مقدمه خویش فصلى دارد تحت عنوان «فصل فی الحجاب کیف یقع فى الدول و انه یعظم عند الهرم‏» .در این فصل بیان مى‏کند که حکومتها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصله‏اى قرار نمى‏دهند ولى تدریجا حائل و پرده میان حاکم و مردم ضخیم‏تر مى‏شود تا بالاخره عواقب ناگوارى به وجود مى‏آورد.ابن خلدون کلمه «حجاب‏» را به معنى پرده و حائل (نه پوشش) به کار برده است. 

 استعمال کلمه «حجاب‏» در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است.در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنى پوشش است‏به کار رفته است.فقها چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‏اند کلمه «ستر» را به کار برده‏اند نه کلمه «حجاب‏» را.

 بهتر این بود که این کلمه عوض نمى‏شد و ما همیشه همان کلمه «پوشش‏» را به کار مى‏بردیم، زیرا چنانکه گفتیم معنى شایع لغت «حجاب‏» پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده مى‏شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.

 وظیفه پوشش که اسلام براى زنان مقرر کرده است‏بدین معنى نیست که از خانه بیرون نروند.زندانى کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست.در برخى از کشورهاى قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایى وجود داشته است ولى در اسلام وجود ندارد.

 پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمایى نپردازد.آیات مربوطه همین معنى را ذکر مى‏کند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد.در آیات مربوطه لغت «حجاب‏» به کار نرفته است.آیاتى که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهاى زن و مرد را ذکر کرده است‏بدون آنکه کلمه «حجاب‏» را به کار برده باشد. آیه‏اى که در آن کلمه «حجاب‏» به کار رفته است مربوط است‏به زنان پیغمبر اسلام.

 مى‏دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهاى خاصى وارد شده است. اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز مى‏شود: یا نساء النبى لستن کاحد من النساء یعنى شما با سایر زنان فرق دارید.اسلام عنایت‏خاصى داشته است که زنان پیغمبر، چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانه‏هاى خود بمانند، و در این جهت‏بیشتر منظورهاى اجتماعى و سیاسى در کار بوده است.قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر مى‏گوید: و قرن فى بیوتکن یعنى در خانه‏هاى خود بمانید. اسلام مى‏خواسته است «امهات المؤمنین‏» که خواه ناخواه احترام زیادى در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسى و اجتماعى واقع نشوند.و چنانکه مى‏دانیم یکى از امهات المؤمنین (عایشه) که از این دستور تخلف کرد ماجراهاى سیاسى ناگوارى براى جهان اسلام به وجود آورد.خود او همیشه اظهار تاسف مى‏کرد و مى‏گفت دوست داشتم فرزندان زیادى از پیغمبر مى‏داشتم و مى‏مردند اما به چنین ماجرایى دست نمى‏زدم.

 سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگرى ازدواج کنند به نظر من همین است; یعنى شوهر بعدى از شهرت و احترام زنش سوء استفاده مى‏کرد و ماجراها مى‏آفرید.بنابر این اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدترى وجود داشته باشد بدین جهت است.

 به هر حال آیه‏اى که در آن آیه کلمه «حجاب‏» به کار رفته آیه‏53 از سوره احزاب است که مى‏فرماید: و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب یعنى اگر از آنها متاع و کالاى مورد نیازى مطالبه مى‏کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامى هر جا نام «آیه حجاب‏» آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است (3) ، نه آیات سوره نور که مى‏فرماید:

 قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم

 - الى آخر -

 قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن .

 یا آیه سوره احزاب که مى‏فرماید:

 یدنین علیهن من جلابیبهن الى آخر.

 اما اینکه چطور در عصر اخیر به جاى اصطلاح رایج فقها یعنى ستر و پوشش کلمه حجاب و پرده و پردگى شایع شده است‏براى من مجهول است، و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامى به حجابهایى که در سایر ملل مرسوم بوده است‏باشد.

منبع:

 کتاب: مجموعه آثار جلد 19 صفحه 429

 

نویسنده: استاد شهید مرتضى مطهرى

 

 

 حجاب

  چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا(س)

 چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا(س):

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:

روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه زهرا(س)برخاست و چادر به سر کرد.

رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»

فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»

رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»

 روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه زهرا(س) رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»

وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»

  امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»

فاطمه زهرا(س) پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »

رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »

 رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه زهرا(س)کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.

فاطمه علیها سلام می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»

  روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»

اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»

سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

منابع:

بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189.

بحار/92/43 اول صفحه -

بحار/189/43 -

بحار1/81/43-

بحار/54/43 -

 

 اهمیت حجاب در دیدگاه فاطمه زهرا

 در مورد حضرت فاطمه هر چقدر بگوییم کم گفته ایم لذا فقط به این نکته اکتفا می کنیم که فاطمه مجلله ای بود که پیامبر هر زمان مشتاق بوی بهشت می شدند او را می بوییدند و می فرمودند (هر گاه فاطمه را می بوسم بوی درخت طوبی را از وی استشمام می کنم )

 

اهمیت حجاب در دیدگاه فاطمه زهرا (سلام الله علیها )

 روایت شده است که بانو فاطمه (علیها سلام ) به اسما بنت عمیس فرمودند : من انچه را که به پیکر زنان (به هنگام مرگ ) می سازند زشت می انگارم جامه ای را بر او می افکنند که ان پیکر را به هر بیننده ای می نمایاند و ....

 اسما گفت : وقتی من در سرزمین حبشه بودم دیدم انها چیزی را می ساختند شاید شما را به شگفتی بیاورد می خواهید ان را برای شما بسازم ؟ حضرت پاسخ فرمود : اری

 اسما تختی را طلبید و ان را واژگون بر زمین نهاد و سپس چند چوب خواست و انها را بر پایه های تخت محکم کرد . بعد هم پارچه ای به روی ان کشید و گفت : این طور دیدم درست می کنند .

 فاطه (سلام الله علیها ): مانند همین را برای من بساز . مرا بپوشان خداوند تو را از اتش بپوشاند .

 همچنین روایت شده است که وقتی بانو شکل ان تصویری را که اسما ساخته بود را دید تبسمی بر لب اورد و تا ان زمان به غیر از همان لحظه خنده بر لبش نیامده بود و فرمود این چه زیبا و نیکو است . در ان نمی توانند زن را از مرد تشخیص دهند .

 حجاب از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام

 ای رسول زنان مؤمن را بگو تا چشمها و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازندو باید سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران و پدرران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران و پسران برادر و خواهران خود و بر زنان آشنا و کنیزان ملکی خویش و اتباع از زن و مرد یا طفلی که هنوز بر عورت ومهارم زنان آگاه نیستند و آن طوری پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و ای اهل ایمان همه به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید . ( سوره نور آیه 31)

 ای پیامبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند که این کار برای اینکه آنها شناخته نشوند تا از تعرض جسارت آزار نکشند برآنان بسیار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است (سوره احزاب آیه 59)

 در امورسیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز که رأی آنان زود سست و تصمیم آنان ناپایدار است در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند زیرا سخت گیری در پوشش عامل سلامت استواری ایشان است . بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را در میانشان آوری و اگر بتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسد چنین کن .(نهج البلاغه نامه31پند17)

 روزی پیامبر (ص) از صحابه پرسید چه چیز از برای زنان از همه بهتر است . یاران ندانستند علی (ع) خدمت فاطمه (س) رسید و فاطمه پاسخ داد از همه چیز بهتر این است که نه آنهامردان بیگانه را ببینند و نه بیگانه مردان آنها را و چون علی (ع) باز گشت و پاسخ داد حضرت رسول (ص) فرمود : چه کسی این پاسخ را بر تو بیان کرد و حضرت عرض کرد : فاطمه (س) پیامبر فرمود : فاطمه پاره تن من است . (حلیه الاولیاء جلد 2 ص 40 )

 حضرت فاطمه (س) در حالی که مقنعه را محکم به سر بسته و خود را در جامه ای فراگیر پیچیده بود در جمع زنان بنی هاشم در حالیکه جامه های بلندش قدمها را پوشیده داشت با ابهت ، آزرم و متانت شگرفی قدم بر می داشت و برای همگان راه رفتن او گام زدن رسول الله (ص) را بیاد می آورد .( الاحتجاج ج1ص931)

 اسماء بنت عمیس می گوید : روزی فاطمه (س) به من فرمود: من از کار مردم مدینه که زنان خود را بعد ازوفات بصورت ناخوشایندی برای دفن می برند و تنها پارچه ای بر او می افکند که حجم بدن از پشت آن نمایان است ناراضیم اسماء گفت من در سرزمین حبشه چیزی دیده ام که با آن جنازه مردگان را صل می کنند ، شاخه هایی از درخت نخل را برمیدارند و به صورت تابوت مخصوصی در می آورند پارچه ای روی چوبهای آن می افکنند سپس بدن را درون آن می گذارند به گونه ای که بدن پیدا نمی شود ، هنگامیکه فاطمه (س) این مطلب را شنید تبسم نمود و این تنها تبسم او بعد از وفات پیامبر (ص) بود ( ذخائر العقبی  ص 549 )

 برای من تابوتی تهیه کن که در موقع حمل جنازه بدنم پیدا نباشد. (بحارالانوارج43ص192)

 بعد از عاشورا در مجلس یزید اسیران را حاضر کردند سکینه دختر امام حسین (ع) به گریه افتاد . یزید لعنت الله علیه علت را جویا شد و ایشان جواب داد :چگونه گریه نکند کسی که پوشش و نقابی برای او نیست که صورت خود را از تو و حضار بپوشاند . (ترجمه نفس المهموم ص221) 

 سخنان حضرت فاطمه زهرا (س) در مورد حجاب

 حضرت فاطمه زهرا (س) می فرمایند: "صلاح زنان در این است که طوری زندگی نمایند که نه مردان بیگانه را ببینند و نه چشم بیگانگان بدان بیفتد". اما خود فاطمه زهرا(س) در متن مسائل سیاسی اجتماعی قرار داشت و همواره از حق و اسلام و اهل بیت دفاع میکرد؛ بعد از رحلت پیامبر(ص) در آن شرایط حساس و دشوار بحرانی که فتنه و دشمن تمامیت اسلام و قرآن را تهدید می کرد، فاطمه زهرا بود که با شرکت خود در صحنه سیاسی و اجتماعی از مقام ولایت و رهبری دفاع میکرد. با توجه به مطالب فوق دیدگاه حضرت زهرا (س) در مورد حضور زن در صحنه‏های اجتماعی و سیاسی روشن می شود. اگر از فاطمه زهرا(س) نقل شده ویژگی زن مسلمان این است که نه مرد نامحرم او را ببیند و نه او مرد نامحرم را ببیند، هرگز به معنای انزوا و گوشه ‏نشینی زن مسلمان نیست بلکه یا منظور این است که در فعالیت‏های اجتماعی باید آنچنان مقررات اسلامی را رعایت کند که موجب نگاه حرام نامحرمان نشود و بالعکس و یا به آن معناست که در مدیریت امور بانوان خود زنان باید عهده‏دار باشند تا نیازی به تماس با مرد نامحرم نباشد. اگر کمی دقیق‏تر بیندیشیم این سخن حضرت زهرا(س) بهترین الگو برای دنیای امروز است و چند کارکرد اساسی دارد: 1- تأمین سلامت و بهداشت معنوی جامعه. 2- رشد و استقلال و خودکفایی جامعه زنان. زیرا اگر قرار باشد زن را مردان نامحرم نبینند، لازمه‏اش این است که آنان دارای خودکفایی علمی در امور لازم خود مانند پزشکی و... باشند و این بهترین عامل رشد جامعه زنان است. پس دوربودن از نامحرم به معنای گوشه‏نشینی نیست، بلکه فعالیت و تلاش علمی و عملی و رسیدن به خودکفایی است.

 عوامل تحکیم خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا(س)

 

خبرگزاری فارس: نوشتار حاضر، در راستای شناخت مهمترین عوامل تحکیم خانواده، ابتدا مقدمات و مبانی آن را در سنت و نگرش حضرت زهرا(س) به بحث می گذارد و سرانجام عوامل تحکیم خانواده در جلوه های رفتاری و گفتاری حضرت زهرا(س) را مورد بحث قرار می دهد.

 الگوبرداری از سیره ی حضرت فاطمه زهرا(س)، بهترین طریق معرفت به خطوط اساسی خانواده ی آرمانی است. مکتب فاطمی(س) به لحاظ تعالی برقراری اتحاد عقل عملی با عقل نظری، این قابلیت را دارد که با مراجعه به آن بتوان به معارف جزئی در پرتو معارف کلی دست یافت و در همه ی امور زندگی از آن بهره جست. نوشتار حاضر، در راستای شناخت مهمترین عوامل تحکیم خانواده، ابتدا مقدمات و مبانی آن را در سنت و نگرش حضرت زهرا(س) به بحث می گذارد و به مباحثی همچون بینش توحیدی فاطمه (س) نسبت به خانواده، بر صواب بودن مقدمات ازدواج و اعتماد و اطمینان به دوام ازدواج می پردازد و سرانجام در بیان عوامل تحکیم خانواده در جلوه های رفتاری و گفتاری حضرت زهرا(س)، مسائلی از قبیل تدبیر در حسن سلوک با همسر، حمایت و دفاع از همسر، حفظ مراتب حجاب، تقسیم کار در خانواده و... را مورد بحث قرار می دهد.

_______________________________________________________________________________________________________

__________________________________________________________________________________________________  

 تاریخ، موطن حادثه ها و زمان، بستر ظهور و بروز پدیده هاست؛ پدیده هایی که دم به دم به سان قطره یا موجی به سواحل تاریخ برخورد کرده و محو می شوند. در این میان، آن دسته از وقایع و حوادثی که ریشه در اخلاص و توحید دارند، باقی مانده و موجی برخاسته از ناپیداکرانه ی موجودیت آن ها، در بستر تاریخ، ساری و جاری می شود؛ چنان که جهاد عاشوراییان، همه روزها و همه زمین ها را دربرگرفت و در همه عوالم درخشید.

 

جلوه های رفتاری فاطمه (س) در محیط خانه و خانواده نیز جهادی دیگر بود که لوحی از اندیشه و حسن سلوک را در برابر همه قرون و اعصار گشود. وقتی چنین زنی پا به خانه بخت می گذارد و بر عرش همسری و مادری می نشیند، لحظه لحظه ی حیاتش، تاریخ و جغرافیای آرمانی ترین خانواده را رقم می زند و سرای او در سرسرای تاریخ، اسوه می شود.

 اخلاص، مهمترین سرّ جاودانگی حیات فاطمه (س) است. فاطمه (س) از حیات و ممات خویش، جز خداوند، اراده نفرمود. حضرت (س) موفق ترین بانوی هستی در کامروایی از زندگی، عشق همسر و فرزند بود و از آن جا که حیات خانوادگی خود را نیز برای خداوند می خواست، چنین دعا می فرمود:

 «... احینی ما عملت الحیاة خیراً لی و توفنی اذا کانت خیراً لی، اللهم انی اسألک کلمة الاخلاص...» (مجلسی، 1404ق: ج91، ص225)، «خداوندا، مادامی که می دانی در زندگی من خیری است، مرا زنده بدار و آن زمان که مرگ برای من بهتر است، مرا بمیران. خدای من، من از تو کلمه ی اخلاص را مسئلت دارم.»

 معمولاً زنانی که از کانون خانواده ارضا شده و کامروایند، چنان به زندگی دل می بندند و از آن خرسندند که آن را با چیز دیگری معامله نمی کنند؛ ولی فاطمه (س)، حیات خود را با خداوند معامله کرد. وی در همه ی اعمال و رفتارش جز محبت و رضایت دوست، چیزی در نظر نداشت و تحقق این معنا را از درگاه دوست تقاضا نموده و می فرمود: «اللهم انی اسئلک بماتحب و ترضی.» (شیخ الاسلامی، 1377: ص227) فاطمه (س) عشق و محبت به همسر و فرزندانش را نیز، در ظلّ محبت خداوند طلب می کرد؛ چنان که در مقام نیایش با خداوند که منتهای آرزویش بود، این سان مناجات می کرد: «اللهم اجعلنا ممن کانه یراک الی یوم القیامة الذی فیه یلقاک و لاتمتنا الا علی رضاک. اللهم واجعلنا ممن اخلص لک بعلمه و احبک فی جمیع خلقه...» (مجلسی، 1404ق: ج87 ، ص338)، «خدایا! مرا قرار بده از کسانی که تو را تا روز قیامت (که در آن روز همه مشاهده ات می کنند) در نظر دارند و ما را به جز بر حال رضایت خودت نمیران. خدای من، ما را از کسانی قرار بده که عمل خودشان را برای تو خالص می نمایند و تو را در همه ی خلایق دوست دارند.»

 فراز شریف «واحبک فی جمیع خلقه»، با تحلیل عرفانی، حائز نکات بسیار بلند توحیدی است و نشان دهنده ی این معناست که این بانوی موحد و مخلص، خداوند را در مظاهر خلقی می دیده و محبت او به مظاهر خلق نیز به واسطه ی حب ذاتی به ذات ظاهر بوده است، نه به مظهر؛ یعنی حد واسط محبت فاطمه (س) به همسر و فرزندانش نیز، چیزی جز محبت خداوند نبوده است.

  

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

 

حضرت (س) در اوج علاقه ی بسیار زیادی که نسبت به همسرش، علی(ع)، داشت، در فرازهایی از سخنان و مناجاتش پرده از لایه های درونی قلب خود برمی دارد و می فرماید: «یا رب لیست من احد غیرک تثلج بها صدری و تسرّ بها نفسی و تقربها عینی»، «خداوندا، هیچ احدی به جز تو سینه ام را خنک نمی کند و نفسم را مسرور و شادمان نمی نماید و هیچ کس جز تو چشم مرا روشنی نمی دهد.» (قیومی، 1374: ص48)

 حضرت فاطمه (س) در زندگی خانوادگی، هر وقت تقاضایی داشت، آن را با رضایت خدا می سنجید و رضایت خدا را بر رضایت خویش مقدم می دانست. به عنوان نمونه، در یک حاجت مشروع، مثل تقاضای خادم، وقتی با پیشنهاد پیامبر(ص) مبنی بر جایگزین نمودن اذکار و تسبیحات به جای خادم مواجه می شود، چنین می فرماید: «رضیت عن الله و رسوله، رضیت عن الله و رسوله، رضیت عن الله و رسوله.» (شیخ بهایی، 1411ق: ص49) ایشان سه بار می فرماید: «من به آن چه که خدا و رسول(ص) راضی اند، رضایت می دهم.»

 فاطمه (س) محبت فرزندان و پاره های قلب خود را نیز با خداوند معامله می کرد. چنان که وقتی پیامبر(ص) ایشان را از ماجرای شهادت امام حسین(ع) و واقعه ی خونبار کربلا آگاه فرمود، فاطمه (س) کلمه استرجاع را بر زبان جاری کرد و گریست و آن گاه فرمود: «یا ابة! سلّمت و رضیت و توکّلت علی الله» (کوفی، 1410ق: ص55)، «پدرم، من تسلیم شدم و رضایت دادم و به خداوند توکل می کنم.»

 مسلم است کسی که همه ی وجودش و همه ی محبتش را با رضایت خدا معامله می کند، به آن جا می رسد که خداوند رضایت او را ملاک رضایت خود و غضب وی را معیار غضب خود قرار می دهد.

 بینش فاطمی در انتزاعی ترین لایه های فلسفی و معرفتی، با مسائل عینی و واقعیت های ملموس در ارتباط است. ابعاد نظری شخصیت جامع حضرت فاطمه (س) با عرصه ی مسائل خانوادگی و همسرداری ایشان، پیوندی ناگسستنی و معنی دار دارد. حضرت فاطمه (س) الگوی جامع شخصیت زن مسلمان اسوه ای است که همه ی مناسبت های استغراق در بحر توحید و وحدانیت را با تمامی شئونات مربوط به عالم کثرت جمع کرده است. وجود بی کرانه ی حضرت فاطمه زهرا (س)، مجموعه ای صالح و کامل از تجسم همه ی خوبی ها و زیبایی ها است.

 یکپارچگی و وحدت شخصیت در وجودهای مبارک و متعالی، در چنان اوجی است که همه ی حرکات و سکنات در پرتو آن، یک معنای خاص پیدا می کند و آن معنی چیزی جز عبودیت و عشق ورزی به حقیقت الحقایق نیست. معنای احترام به همسر و رحمت بر فرزند، در وجود حضرت فاطمه (س)، معنایی جز احترام به خالق و رحمت بر جلوه های او ندارد. بنابراین، نظام رفتاری فاطمی در شئونات خانوادگی، متشکل، منسجم و یکپارچه است. بخش توحیدی این نظام، مجموعه ای دقیق است که در آرمانی ترین اشکال، سازمان یافته است و بین اجزای این رفتار، هیچ نوع خلل، تضاد و تضاربی وجود ندارد و به همین جهت، سازمان نظام مند سیره ی فاطمی در شئونات خانوادگی، این قابلیت را دارد که بتوان از آن قوانین عمومی و خصوصی را انتزاع نمود. روابط کوچک و بزرگ داخلی یا خارجی این سازمان رفتاری، الله محوری است و خداوند در همه ی شبکه های ارتباطی، جلوه های فعل و قول و تقریر فاطمی حضور دارد. در کانون خانه و خانواده وی، خدا موج می زند و پروردگار عامل مهم بستگی همه ی اجزای اندیشه فاطمی است. عاملی که سبب جامعیت عمل و نظر در وجود حضرت فاطمه (س) می شود، فقط و فقط خداوند است.

 اغلب شخصیت ها تنها در معدودی از سویه ها و زمینه های وجودی خود به بلوغ می رسند و از آن جا که دارای اعتدال و جامعیت نیستند، نمی توانند از معارف نظری خود در رابطه با کم و کیف انجام اعمال مدد گیرند. بنابراین، چون حیطه ی عقل نظری و عقل عملی ایشان از هم جدا است، نمی توانند معرفت کلی را با معارف جزئی درآمیزند و هرچند که در وادی اندیشه پیشتازند، لیکن در عرصه و میدان عمل توانمند نیستند؛ اما در شخصیت های متعالی، از آن جا که به اتحاد عقل عملی و عقل نظری رسیده اند، معارف جزئی در پرتو معارف کلی روشن می شود.

 نوشتار حاضر درصدد است تا با بیان قوانین منتزع از سیره ی فاطمی(س) که سبب تحکیم خانواده می شود، نمادی برای تشکیل خطوط اساسی یک خانواده آرمانی ترسیم کند.

  

مبانی و مقدمات تحکیم خانواده در نگرش و سنت حضرت زهرا(س)

 

 الف بینش توحیدی فاطمه (س) نسبت به خانواده

حضرت فاطمه (س) در والاترین درجات بینش توحیدی به سر می برد. این بانوی «غیب و شهود» و این ملکه ی «بود و نمود»، هر حسن مرتبتی را در سلوک خانوادگی، مرهون بینش توحیدی می دانست. زیرا چنان که اشاره شد، معرفت کلی و معرفت جزئی در گستره ی شناخت فاطمی هیچ گسستی ندارد. وجود نازنین فاطمه(س) از آن جا که تاج شهزادگی در ساحت دیدگاه توحیدی بر سر داشت، به الهام ربوی، بر تمام رمز و رازهای کدبانوگری و تدبیر منزل احاطه یافت و خود در این رابطه می فرماید: «الحمدلله الذی لم یجعلنی متحیرة فی امر من اموری»، «حمد خدایی را که مرا در هیچ یک از اموراتم متحیر و سرگردان نگذاشت.» (قیومی، 1374: ص122)

 در مقام صدیقین، موحد همه حقایق را در پرتو حق مطلق ملاحظه می کند و جز یار در دیار هستی، دیّاری نمی بیند. صدق، عامل انکشاف بعضی از حقایق و کشف مغیّبات برای صدیقین است؛ چنان که حضرت یوسف(ع) در پرتو مقام صدیقیّت خویش، صور مثالی حقایق جزئی را در رویاها و منامات دریافت می فرمود و البته غیر از تعبیر خواب، بر علوم دیگری نظیر علم مملکت داری و حفظ خزاین نیز اشراف داشت. از اثرات وضعی مقام صدّیقیّت این است که صدّیق در مقام امور جزئی و شئون عالم کثرت نیز، از آگاهی های ژرف و حکمت های شگرفی برخوردار می شود.

 حضرت فاطمه (س) دارای بالاترین مرتبه ی صدّیقیّت است. از این رو، وجود مبارک ایشان به «صدیقه کبری» لقب یافت. امام صادق (ع) در این باره می فرماید: «هی صدیقةالکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی»، «حضرت فاطمه (س) صدیقه کبری است و عصرها و نسل های پیشین بر محور شناخت و معرفت او می گردد.» (مهاجر، 1413ق: ج1، ص65) برحسب اقتضای این مقام، ایشان در زمینه ی حکمت عملی، بیشترین اشراف را به رموز تدبیر منزل، همسرداری و تربیت فرزند داشتند و سیره ی خانوادگی ایشان نیز، آرمانی ترین آیین ها و روش ها بوده است.

 یکی از بنیانی ترین و ریشه دارترین مبانی تحکیم خانواده این است که بینش زن و مرد نسبت به خانواده، بینشی توحیدی باشد. پیشینه ی ازدواج، خواستگاری، ملاک های همسرگزینی، مهر، جهاز و...، همه و همه در زندگی فاطمه (س) توحیدی است و نور الهی سراسر عناصر و شاخصه های زندگی خانوادگی حضرت (س) را می پوشاند و این پیام را در سرسرای تاریخ همه همسران، طنین انداز می نماید که رکین ترین و استوارترین عماد در استحکام زندگی خانوادگی را می بایست در عرصه ی بینش توحیدی جستجو کرد.

 فاطمه(س) جز خدا را نمی دید و در همه لحظات حیات پاکش، جز خدا و رضایت وی را طلب نمی کرد. شئونات زندگی او نیز در سایه سار خدادوستی و خداپرستی، بالنده می شد. خود درباره ی احوال توحیدی و عرفانی اش می فرماید: «شغلنی عن مسئلته لذّة خدمته، لاحاجة لی غیرالنظر الی وجهه الکریم» (دشتی، 1375: ص99)، «لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است و حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»

 این چنین محبت خداوند، نهانی ترین لایه های دل لاهوتی فاطمه (س) را سرشار نموده بود و حب همسر و فرزند در پرتو محبت خدا برای وی تفسیر می شد؛ چنان که اصل انتخاب علی(ع) به همسری نیز، جز داعیه ی اخلاص نبود. از این رو، هنگامی که به واسطه ی انتخاب علی(ع)، در معرض طعن زنان قریش قرار گرفت، عرض حالی به خدمت حضرت رسول(ص) برد و آن گاه سر به آسمان بلند کرد؛ لبخند زد و فرمود: «رضیت بما رضی الله و رسوله»، «راضی شدم به آن چه خدا و رسول خدا(ص) به آن راضی اند.» (شیخ الاسلامی، 1377: ص273) و روزی که علی(ع) از وی پرسید: چرا از رنج گرسنگی و بی طعام ماندن خانه، وی را باخبر نکرده است؛ آن بانو در پاسخ نفرمود که علی جان من از تو شرم می کنم؛ بلکه فرمود: «یا ابالحسن! انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک مالا تقدر علیه»، «ای ابالحسن! من از خدای خود شرم می کنم که به تو تکلیفی کنم که تو قادر بر انجام آن نیستی.» (همان)

 ب بر صواب بودن مقدمات ازدواج

یکی از علل مؤثر در تحکیم خانواده، خالی بودن پیشینه ی ازدواج و مقدمات آن از خلل و فساد است. هرچه نور خدا، نور محبت و صداقت در این پیشینه شعله ورتر باشد، امید این که این نور در سراسر زندگی مشترک زوجین تجلی کند، بیشتر است. چنان چه یکی از عوامل مهم تزلزل خانواده ها، مورد مطالعه قرار گیرد، روشن می شود که در بسیاری از ازدواج های ناموفق، مقدمات غلط و نابجایی وجود داشته که بذر سیاهی ها و کدورت ها را حتی قبل از ازدواج در زمین آن افشانده است. مروری اجمالی بر زندگی حضرت فاطمه (س) نشان می دهد که ممهّدات ازدواج ایشان در کمال تعالی و نورانیت بوده اند. در ذیل به نمونه ای از آن ها اشاره می شود:

  1 رضایت زوجین نسبت به اصل ازدواج

اگر در اندیشه ی یکی از زوجین، ناخشنودی و نارضایتی از اصل ازدواج وجود داشته باشد، این عامل، تأثیرات منفی بسیاری در زندگی مشترک باقی خواهد گذاشت. هم چنین اگر این خشنودی و رضایت، رضایتی الهی نباشد، باز هم این ازدواج، ریشه ی مستحکمی نخواهد داشت. بنابراین، اگر دختری با اجبار خانواده ازدواج کند و خود تمایلی به آن نداشته باشد یا به واسطه علاقه و میل به مال، جاه و جمال مردی، همسر وی شود، در حالی که به لحاظ دین و خلق از او رضایتی ندارد، این ازدواج، ازدواج ممدوحی نمی تواند باشد و سبزی صلح و مودت در آن دیری نخواهد پایید. حضرت فاطمه (س) رضایت خود را از ازدواج با علی(ع) این گونه اعلام می فرماید: «رضیت بما رضی الله و رسوله» (دشتی، 1375: ص29)، «من به آن چه که خدا و رسول خدا(ص) راضی اند، راضی و خشنودم.»

 کاوش در پهنا و ژرفای این عبارت شریف، تبیین کننده ی این حقیقت است که رضایتی که مقدمه ی ازدواج است، در صورتی سبب تحکیم خانواده خواهد بود که رضایتی الهی و خداپسندانه باشد. مفهوم عکس این قضیه شرطی نیز حجیت دارد و با قراین روایی مورد تأکید و تصریح قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، مفهوم عکس این قضیه با منطوق کتاب و سنت، تنصیص شده است. چنان که روایات زیادی مشتمل بر این مضمون، در جوامع حدیثی وارد گردیده که اگر کسی به داعیه ی جمال و مال با کسی ازدواج کند، مال و جمال از او زایل می شود. وقتی عواملی گذرا و بی پایه، ریشه ی یک پیوند قرار گیرند، آن پیوند، با اولین باد خزانی افسرده خواهد شد؛ ولی اگر کسی تنها برای خدا و رضایت او قدم به ساحت زندگی مشترک بگذارد، این نیت الهی در تحکیم بنیان خانوادگی وی مؤثر خواهد افتاد.

 2 رضایت خانواده از ازدواج

یکی دیگر از عوامل مؤثر در تحکیم خانواده این است که هر دو خانواده به ازدواج فرزندانشان راضی باشند. هرچه این رضایت به لحاظ کمی و کیفی عمیق تر باشد، این ازدواج از ضمانت و کفالت بیشتری برخوردار خواهد بود. آثار سوء ازدواج های تحمیلی، از همان نخستین طلیعه ی ازدواج نمودار می شوند. این تحمیل ها گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم اند. چنان که گاهی خانواده ها به ظاهر فرزندانشان را از ازدواج منع نمی کنند، ولی آثار نارضایتی خود را در گوشه و کنار ممهّدات ازدواج یا پس از آن نشان می دهند و این چنین زوجین به بی رغبتی خانواده های خود پی می برند و این معنا در روحیه ی زندگی مشترک آن ها (خودآگاه یا ناخودآگاه) تأثیر خواهد داشت.

 زندگی حضرت فاطمه (س) از این ضمانت محکم برخوردار بود و رضایت و خشنودی پیامبر(ص) از ازدواج فاطمه (س) با علی(ع) بر هیچ کس پوشیده نبود. پیامبر(ص) در همه ی مراحل زندگی این زوج، به عنوان یک عقل مجرب، از تداوم این ازدواج حمایت می فرمودند و در رفع مشکلات ایشان می کوشیدند.

 3 عدم توجه به ارزش های باطل و دروغین در مراسم ازدواج

از دیگر عوامل مؤثر در استحکام خانواده، عدم توجه به ارزش های باطل و دروغین در مقدمات ازدواج، نظیر تعیین مهریه، تهیه جهاز، برگزاری مراسم ازدواج و... است. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که گاه کدورت ها و مشکلات خانوادگی در همان سپیده دم زندگی مشترک به واسطه ی این برنامه ها و عدم توجه به ارزش های واقعی در طی آن ها به وجود می آید.

 علی(ع) در صداق ازدواجش، همه ی داراییش را به فاطمه (س) داد؛ زیرا همه ی دارایی وی، تنها یک زره بود و ما به ازای آن تبدیل به وسایل ضروری زندگی آن دو شد. جهاز فاطمه (س) هفده قلم (چادر، مقنعه، پیراهن، حصیر، پرده، لحاف، متکا، لیوان گلین آب خوری، کوزه، کاسه گلی، آفتابه گلی، آسیاب دستی، مشک، تشت، حوله، پوست گوسفند و...) بیش نبود. در تمامی مراسم ازدواج فاطمه (س)، مستحسنات و مستحبات الهی، نورافشانی می نمودند. در مراسم ولیمه، فقرا و اغنیا با یکدیگر دعوت شده بودند. تهلیلات و تکبیرات به جای غنا و لهو و لهب، زینت بخش مجلس عروسی فاطمه (س) بود و در ملازمات عقد، نظیر مهر و جهاز و...، مراتب خلوص دیده می شد. وقتی به علی(ع) طعنه زدند که تو بافضیلت ترین و شجاع ترین مرد عرب هستی و می توانستی دختر ثروتمندی را به عقد خود درآوری تا خانه ی تو را سرشار از جهاز نفیس کند، آن حضرت(ع) فرمود: «انا قوم نرضی بما قدرالله و لانرید الاّ رضی الله و فخرنا بالاعمال، لا بالاموال» (بحرانی، بی تا: ج11، ص363)، «همانا ما گروهی هستیم که به مقررات الهی رضایت داده ایم و جز رضایت خدا چیزی نمی خواهیم و افتخار ما نیز به اعمال نیکو است؛ نه به مال و ثروت» و وقتی به فاطمه (س) طعنه زدند که تو همسر مرد فقیری شده ای که هیچ مالی ندارد، آن وجود نازنین فرمود: «رضیت به فوق الرّضا»، «من به علی(ع) راضی هستم و رضایت من از او فوق درجات رضایت است.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص97)

 هنگامی که پیامبر(ص) به فاطمه (س) فرمود: «من تو را به مهر چهارصد درهم به همسری علی درآوردم»، ایشان در پاسخ فرمود: «رضیت علیاً و لاارضی بصداق اربعمائة درهم»، «من به علی(ع) راضی هستم؛ ولی به چهارصد درهم مهریه راضی نیستم.» سپس رسول خدا(ص) از وی سؤال می کند: «پس تو چه مهریه ای را طلب داری؟» آن حضرت(س) می فرماید: «من دل نگران امت توام؛ چه آن که فکر شما نیز مشغول امت است» و آن گاه خداوند شفاعت امت محمد (ص) را به عنوان صداق عقد فاطمه (س) به وی تقدیم می فرماید. (شیخ الاسلامی، 1377: ص284)

 چنان که مشهود است، تمامی ارزش ها از نخستین طلیعه ی وصلت علی(ع) و فاطمه (س)، ارزش هایی الهی و راستین بوده است؛ در صورتی که این ارزش ها در کانون خانواده ی شیعیان ارج نهاده شود، بی شک دیگر شاهد زندگی های از هم پاشیده و نابسامان نخواهیم بود.

 4 الهی بودن مراسم ازدواج

در تمام مراحل و موارد، مراسم ازدواج حضرت زهرا(س)، الهی بود. ولیمه ی ازدواج، مبارک بود؛ چرا که با آن فقیران مدینه را اطعام نمودند. فاطمه (س) با فریاد تکبیر به خانه ی امیرمؤمنان(ع) مشرف شد و در میانه ی راه پیراهن عروسی خویش را مسکین بخشید. (مظاهری، 1372: صص 67-66) در روایت وارد شده است:

 «قال علی(ع)، قال لی رسول الله(ص)، یا علی اصنع لاهلک طعاماً فاضلا، ثم قال: من عندنا الحم و الخبز و علیک التمر و السمن، ... ثم قال لی رسول الله(ص): ادع من احببت، فاتیت المسجد و هو مشحن بالصحابة، فاستحییت ان اشخص قوماً و ادع قوماً، ثم صعدت علی ربوة هناک و نادیت: اجیبوا الی ولیمة فاطمه (س)، فاقبل الناس ارسالاً، فاستحییت من کثرة الناس و قلة الطعام، فعلم رسول الله مما تداخلنی، فقال یا علی! انی سادعوالله بالبرکة» (مجلسی، 1404ق: ج3، ص94)، «علی(ع) می فرماید که رسول خدا(ص) به من فرمود: ای علی! برای اهل خود طعام بافضیلتی تدارک ببین و آن گاه فرمود: گوشت و نان از سوی ما و خرما و روغن از سوی تو تهیه شود؛ سپس فرمود: «ای علی، برو و هر که را خواستی، دعوت کن.» من به مسجد آمدم؛ در حالی که مملو از صحابه بود و شرم کردم از این که گروهی را دعوت کرده و جمعی را واگذارم؛ از این رو ندا دادم: مردم! به ولیمه ی فاطمه (س) بشتابید و مردم پذیرفتند؛ من از کثرت مردم و کمبود طعام شرم کردم و پیامبر(ص) از آن چه بر من رفته بود، باخبر شد؛ فلذا فرمود: علی، من برای ولیمه ی تو به برکت یافتن دعا می کنم» و این چنین، نشانه های برکت، رحمت و ایمان از مراسم ازدواج الهی علی(ع) و فاطمه (س) هویدا بود.

 فاطمه (س) در شب ازدواجش به جای اندیشه در ارزش های بی ارزش، به حقایق عالم هستی می اندیشید؛ تا آنجا که علی(ع) متوجه اشک های پرفروغ و پاک او شده و حال وی را جویا گشت. فاطمه (س) فرمود:

 «تفکرت فی حالی و امری عند ذهاب عمری و نزولی فی قبری فشبهت دخولی فی فراشی بمنزلی کدخولی الی لحدی و قبری، فانشدک الله ان قمت الی الصلاة، فنعبدالله تعالی فی هذه اللیلة...» (شافعی، بی تا: ص295)، «در پیرامون حال و رفتارم فکر کردم و به یاد پایان عمر و منزلگاه دیگری به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از این جا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت. در این آغازین لحظه های زندگی، تو را به خدا سوگند می دهم که بیا تا به نماز بایستیم و با هم این شب را عبادت کنیم.»

  5 دعا و صدقه در ازدواج

دعا و صدقه از عوامل بسیار مهمی هستند که می توانند یک ازدواج را بیمه نمایند. دعا و صدقه در روایات و احادیث، به منزله ی سپری معرّفی شده اند که بلاها را دفع می نمایند. هیچ ازدواجی در این عالم محقق نمی شود، مگر این که در معرض بعضی بلیات جزئی یا کلی در اصل یا فروعاتش قرار می گیرد. استفاده از فرمول های غیبی که در باب آثار دعا و صدقه وارد شده است، می تواند حلاّل برخی از مشکلات اصلی و فرعی بنای ازدواج باشد. چنان که امام صادق(ع) می فرماید: «ما من قبض و لا بسط الاّ و لله فیه مشیة و قضاء و ابتلاء ...» (کلینی، 1362: ج1، ص152)، «هیچ گشایش و تنگی ای وجود ندارد، مگر این که برای خداوند در آن اراده، قضا، امتحان و بلیه ای وجود دارد.»

 االبته مراد از بلا همیشه آفت نیست؛ بلکه حتی اگر در ازدواج رونق و گشایشی باشد، باز هم می توان آن را نوعی بلا دانست. «بلاء» نوعی اختبار و امتحان است و در نیک و بد استعمال می شود. جوهری در صحاح می گوید: «البلاء الاختبار یکون بالخیر و الشر. یقال: أبلاه الله بلاء حسناً و ابتلیه معروفاً.» (رک. امام خمینی، 1371: ص236)

 در ازدواج حضرت فاطمه (س)، اثرات شریف دعا و صدقه هویدا است. هنگامی که جهازیه حضرت (س) را نزد پیامبر اکرم (ص) آوردند، اشک شوق از دیدگان مبارک ایشان جاری شد و دست به دعا برداشتند: «خدایا مبارک کن این جهازیه را که اغلب آن از گل است» و هنگامی که حضرت رسول(ص)، جواب مثبت فاطمه (س) را برای وصلت ایشان به دست آوردند، در طلیعه ی بشارت این وصلت تکبیر گفتند. علی(ع) می فرماید: «رسول خدا(ص) وقتی دخترش را به ازدواج من درآورد، نزد من آمد و فرمود: با نام خدا برخیز و این ذکر را بخوان: «علی برکة الله، ماشاءالله، و لاقوة الا بالله، توکلت علی الله...»، «بر سفره خدا می نشینم و راضی می شوم بر آن چه که او بخواهد؛ قدرت و قوتی نیست مگر از جانب خدا؛ پس به او توکل می کنم و یاری می طلبم.» سپس مرا در کنار فاطمه نشانید و گفت: «خداوندا ! اینان محبوب ترین مردم در نزد من می باشند؛ آنان را دوست بدار و خیر و برکت به فرزندان آن ها عطا کن و آنان را از هر آسیبی حافظ باش، من آن ها و فرزندانشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو می سپارم.» (شیخ طوسی، 1372: ج1، ص38)

 هر صدقه ی جزئی، بعضی از آفات و سیئات پیرامون ازدواج را دور می کند. متعالی ترین نماد این صدقه، بخشش پیراهن عروسی حضرت زهرا(س) در شب زفاف آن حضرت، توسط ایشان بود. چنان که در روایت آمده است:

 «ان النبی(ص) صنع لها قمیصاً جدیداً لیلة عرسها و زفافها و کان لها قمیص مرقوع و اذاً بسائل علی الباب، یقول: اطلب من بیت النبوة قمیصاً خلقا.ً فارادت ان تدفع الیه القمیص المرقوع، فتذکرت قوله تعالی (لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبون)[1] فدفعت له الجدید.» (شیخ الاسلامی، 1377: ص282)، «رسول خدا(ص) برای عروسی حضرت فاطمه (س) پیراهن تازه ای تهیه کرد و جامه ی کهنه و وصله داری نیز نزد فاطمه (س) بود، در این هنگام سائلی در زد و گفت: از خانه ی رسول خدا(ص) جامه ای کهنه می خواهم. فاطمه (س) خواست که جامه ی وصله دار را به وی بدهد، ناگاه به یاد آورد که خداوند فرموده است: «هرگز به فضیلت نمی رسید، مگر انفاق کنید از آن چه دوست دارید.» چنین بود که آن حضرت(س) جامه ی نو و جدید خود را به فقیر بخشید.»

 6 اعتماد و اطمینان به دوام ازدواج

از دیگر عواملی که می تواند سبب تحکیم خانواده شود، این است که زوجین با یقین قدم در عرصه ی ازدواج بگذارند و بدانند که وصلت آن ها دائمی است و اطمینان داشته باشند که هرگز از هم جدا نخواهند شد. تشویش و بیم جدایی، گرمی و زلالی اطمینان را از دل و جان می زداید و تزلزل اعتماد، سبب ظهور اولین رخنه ها در دیواره ی مستحکم نهاد خانواده می شود.

 همان طور که بیان گردید، حضرت فاطمه (س) در اولین شبی که به همسری علی(ع) درآمدند، تعبیری را بیان داشتند که حکایت از یقین ایشان می کند که از خانه ی علی(ع) جز با مرگ جدا نخواهند شد و جز مرگ نمی تواند در اجتماع و الفت این دو خلیل، خللی وارد آورد: «ای علی... من امروز از خانه ی پدر به خانه ی شما منتقل شدم و روزی هم از این خانه به قبر و لحد، پای خواهم گذاشت.» (دشتی، 1375: ص35)

 7 همسر را بهترین همسر دانستن

یکی از اصلی ترین محورها در تحکیم خانواده این است که زن و شوهر دیدگاه مثبتی درباره ی یکدیگر داشته باشند؛ هرچه این دیدگاه مثبت تر و متعالی تر باشد، به همان میزان هر دو از خوشبختی بیشتری در زندگی زناشویی برخوردار خواهند بود. اصلی ترین عاملی که رایحه ی رضایتمندی و خرسندی را در فضای زندگی مشترک می پراکند، سبزی و خرمی است که شاخسار بینش همسران نسبت به هم را بارور می کند و زمانی مودّت میان زوجین تهدید می شود که پنداشت و نظرگاه آن ها نسبت به همسری با یکدیگر مخدوش شود و نخستین صاعقه ای که دیواره ی اعتماد و محبت بین همسران را می شکافد، این است که یکی از زوجین بپندارد که همسرش وی را لایق همسری خود نمی بیند و یکی از دو همسر یا هر دو، در این اندیشه باشند که بهترین همسر را برای خود برنگزیده اند. این پنداشت در ذهن هر یک از زوجین خلجان کند، موجب تلخ کامی و ناخرسندی در طرفین و البته تلخ تر و سنگین تر برای زوجی خواهد بود که مورد خسران قرار گرفته و می داند که همسرش او را لایق نمی شمارد.

 با الگوبرداری از زندگی مشترک و شکوهمند فاطمه (س)، می توان این معیار وزین را در تحکیم خانواده عرضه نمود که «همسر را بهترین همسر دانستن»، از اولین و اساسی ترین گام های مسیر خوشبختی خانواده است.

 شاهد این مدعی این است که پیامبر(ص) در طلیعه ی زندگی علی(ع) و فاطمه (س)، نخست، دیدگاه آنان را نسبت به همسری با یکدیگر جویا می شود، آن گاه که از علی(ع) می پرسد: «همسرت را چگونه یافتی؟» جواب می شنود: «چه قدر او یاور خوبی در راه اطاعت خدا است» و زمانی که از فاطمه (س) سؤال می کند که «تو همسرت را چگونه یافتی؟» آن بانو در پاسخ می گوید: «علی(ع) بهترین شوهر است.»

 آن چه که از تأمل و ژرف نگری در این اقوال شریف به دست می آید، این است که خوشبخت ترین و پاک ترین زوج های عالم، همدیگر را تنها لایق همسری خویش نمی دانستند، بلکه یکدیگر را لایق ترین همسر برای هم می دیدند. حضرت فاطمه (س) در جواب پدر نفرمود: «بعل خیر»، «او شوهر خوبی است»؛ بلکه فرمود: «او بهترین شوهر است.»

 وجود چنین دیدگاهی میان همسران نه تنها مایه ی خوشبختی، جبران فقدان ها و ملایمت مشکلات است، بلکه موجب پوشاندن نقایص هر یک از زوجین در نظر دیگری است و اگر این نگاه متعالی و زیبا متقابل باشد، لطف این زندگی به سرحد اعلای کمال و بالندگی خواهد رسید.

 عوامل تحکیم خانواده در جلوه های رفتاری و سیره ی حضرت زهرا(س)

الف حسن سلوک با همسر

یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی در زمینه ی تحکیم خانواده، تدبیر در حسن سلوک با همسر است. این مفهوم از مفاهیم پیچیده ای است که چندین مفهوم دیگر در تشکّل ساختار آن نقش آفرینی می کنند. نوعی فراست و کاردانی در تدبیر منزل و رفتار با همسر، می تواند از تعیین کننده ترین عوامل موفقیت در آیین همسرداری به حساب آید. در این جا نمونه ای از ظرایف و لطایف جلوه های رفتاری و گفتاری فاطمه (س) در برخورد با همسر بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (ع) بیان می شود تا در تحلیل جوانب و جزئیات این رفتار، گامی به سوی درک کاربردی مفهوم «فراست و تدبیر در حسن سلوک با همسر»، برداشته شود.

 1 توجه به ظرایف روحیات همسر

یکی از عوامل استحکام بخش پیوندهای مودّت میان زن و شوهر این است که طرفین بتوانند حالات و روحیات یکدیگر را درک کنند. شاید هیچ عاملی به اندازه ی درک متقابل روحیات در زندگی خانوادگی، نمی تواند آرامش بخش و سازنده باشد. مهمترین عامل و سبب محبت نیز معرفت است (رک. فیض کاشانی، بی تا: ج 8-7 ، ص201) و درک روحیه و شناخت ابعاد وجودی همسر، از تجلّیات معرفت به اوست.

 فاطمه (س)، علی(ع) را خوب می شناخت و بر روحیات او مشرف بود. در شرایطی که دیگران علی(ع) را درک نمی کردند و از جلوه های رفتاری وی سوء برداشت می نمودند، این همسر گرامی وی بود که او را می شناخت و برای دیگران رفع ابهام می کرد. چنان که در روایتی وارد شده است که یکی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) وی را در تاریکی های نخلستان تعقیب کرد و شاهد حالات عرفانی و راز و نیاز محیرالعقول او با معبود بود. در این میان، ناگهان مشاهده کرد که حضرت(ع) همانند چوب خشکی در زمین عبادتگاه خود فرو افتاد؛ پس از تأمل بیشتر به این گمان یا یقین رسید که علی(ع) از دنیا رفته است؛ هراسان به درب منزل او آمد تا این خبر را به فاطمه (س) بازگوید؛ آن بانوی جلیل القدر با معرفت و درکی که از روحیات علی(ع) داشت، دریافت که علی(ع) در حالت خوف الهی بدان صورت درآمده است؛ فلذا فرمود: «... الغیشة التی تأخذه من خشیة الله...» (ابن شهرآشوب، 1379: ص124)، «این حالتی است که به واسطه ی خشیت الهی بر وی عارض شده است.»

 نمونه ی دیگری که از توجه حضرت زهرا (س) به ظرایف روحیات همسر بزرگوارشان حکایت دارد، ماجرای واپسین لحظات حیات نورانی آن حضرت(س) است. فاطمه(س) شدت دلبستگی همسرش، علی(ع)، را به خود می دانست و بر این مطلب آگاه بود که وی با وجودی که قلبی پهناورتر از وسعت تمام هستی و استقامتی عظیم تر از استقامت کوه دارد ولکن از دست دادن فاطمه (س) ممکن است وجود او را از هم بپاشد. از این جهت، در واپسین لحظات زندگی، با درک ظرایف روحی همسر، او را به نزد خود خواند و با زبان دلداری و دل آرامی، آرام آرام لحظات مرگ خود را برای وی توصیف کرد تا پذیرش مرگ خود را برای او آسان نماید. یکی از ظرایف مواجه نمودن افراد با مرگ عزیزان این است که این خبر آرام آرام و مرحله به مرحله به ایشان برسد و فاطمه (س) با درک لطایف روح علی(ع)، خود این مهم را برعهده گرفت.

 در روایت آمده است که فاطمه (س) قبل از شهادت، رؤیای صادقه مبشّره ای دید و برای آرام نمودن علی (ع)، او را به بالین طلبید و رؤیای خود را با او درمیان گذاشت و بدین وسیله او را از جهت روحی آماده نمود: «شبی که خداوند اراده ی قبض روح فاطمه(س) و اکرام روح او را داشت، فرارسید؛ حضرت فاطمه (س) همسرش را به بالین طلبید و فرمود: پسرعموی من، سلام بر شما، همانا این جبرئیل است که به سوی من آمده و بر من سلام می کند و می گوید: ای محبوبه ی حبیب خدا و میوه ی دل او، امروز تو در محل اعلی و جنت المأوی به او ملحق می شوی و آن گاه فرمود: جبرئیل از نزد من رفت. (پس از مکث و تأمل) حضرت فاطمه (س) دوباره فرمود: بر شما سلام باد و آن گاه خطاب به همسرش گفت: ای پسرعموی من، این میکائیل بود که همانند دوستش جبرائیل به من سلام کرد. (بعد از مکث و تأمل دیگری) دوباره فاطمه (س) جواب سلامی را داده و چشم هایش را کاملاً باز کرد و به همسرش گفت: ای پسرعموی من، به خدا قسم، به حقیقت این عزرائیل است که بال هایش را در مشرق و مغرب گشوده است و پدرم او را برای من چنین وصف فرموده است...» (سپهر، 1382: ص183)

 البته اخبار دیگری نیز، در باب لحظات آخر حیات فاطمه(س) وارد شده است ولکن آن چه از این خبر در راستای مراد منظور نظر برداشت می شود، این است که فاطمه (س) با این لطایف و ظرایف سعی داشتند، خبر مرگ خود را با زیباترین و ملایم ترین صورت ممکن، به علی(ع) برسانند تا وی در معرض شنیدن خبر سهمگین شهادت ایشان، ازپای درنیاید.

  

 

پرهیز از تقاضای نامقدور

در زندگی مشترک، توجه به ظرایف روان شناختی که مربوط به روحیه ی مردانه یا زنانه است، در رأس مهمترین عوامل مؤثر در استحکام خانواده قرار دارد. علی(ع) هرچند یک انسان کامل و «کون جامع» بود، لکن در قالب آیتی مذکر، در این عالم ظهور کرد و در یکی از شئون امکانی خود، حائز مقام ریاست اقتصادی خانواده گردید. وجود فاطمه (س) نیز هر چند حاصل همه ی عظمت های لاهوتی بود، لکن در قالب آیتی مؤنث و تحت تکفل اقتصادی علی(ع) به سر می برد و یکی از جهات کمالیه ی زندگی مشترک این دو وجود مقدس، این بود که به ویژگی های زنانه یا مردانه یکدیگر توجه و دقت می فرمودند.

 تقاضا نمودن امری از فردی که قادر بر انجام آن نیست، همیشه و همه جا سبب آسیب هر روحیه ای نمی شود؛ ولی به جهت شرایط خاصی که در زندگی مشترک و روحیه ی زن و شوهر وجود دارد، معمولاً اگر این تقاضا از سوی زنی در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد، نوع خاصی از احساس سرشکستگی را در خود خواهد یافت و این واقعیت روح او را خواهد آزرد.

 آن چه از سطور نورانی زندگی خانوادگی فاطمه(س) به دست ما رسیده است، نشان دهنده ی این حقیقت است که فاطمه (س) به این معنی توجه وافر داشته و این نکته ی ظریف را همواره رعایت می فرموده است؛ چنان که در تاریخ زندگی معصومانه اش آمده است:

 «در یکی از روزها، صبحگاهان امام علی(ع) فرمود: فاطمه جان آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟ آن بانو(س) فرمود: نه، سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم؛ امام علی(ع) با تأسف فرمود: فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال غذا بروم؟ فاطمه (س) فرمود: «یا ابالحسن انّی لاستحیی من الهی ان اکلّف نفسک ما لا تقدر علیه» (اربلی، 1381: ج2، ص26)، «ای ابالحسن، من از پروردگار خود حیا می کنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری از تو درخواست کنم.»

 هرچند که شأن صدور این روایت درباره مسائل اقتصادی است، ولی تعمیمی که در این عبارت شریف وجود دارد، نشان دهنده ی این معنی است که در سایر امور و شئون نیز، رعایت این مطلب امری مطلوب و پسندیده است.

 استقبال از پیشنهاد همسر

یکی از عواملی که سبب می شود روحیه توادد و نشاط در زندگی خانوادگی ریشه دار شود و اعضای خانواده در زیر آسمان صلح و صفا، به یکدیگر حسّ نزدیکی بیشتری پیدا کنند، این است که از پیشنهادهای یکدیگر استقبال نمایند. فاطمه (س) در این امر پیشتاز بودند. در روایتی آمده است: روزی تنگدستی و مشکلات بسیار بر علی ابن ابی طالب(ع)، فشار آورد تا آن جا که از فاطمه (س) خواست تا نزد پیامبر(ص) برود و از او چیزی بخواهد. فاطمه (س) خوب می دانست که علی(ع) تا چه حد کتوم است و تا چه اندازه به او، حسن، حسین، زینب و کلثوم، شفقت دارد؛ لذا به محض آن که امام علی(ع) در قالب این کلام محجوبانه (اگر به خانه پدرت رفتی، چیزی از او بخواه)، خواسته ی خود را با فاطمه (س) در میان می گذارد، فاطمه (س) درنگ نمی کند و در ساعتی غیر متداول برای تسریع در اجابت خواسته ی همسر، به سوی منزل پدر می شتابد و هنگامی که پیامبر(ص) درباره ی خواسته اش سؤال می کند، فاطمه (س) بسیار حکیمانه و مدبرانه ابراز حاجت می نماید؛ وی به حاجت خود و به گفته علی(ع) تصریح نمی نماید و مشکل خود را این گونه با پدر در میان می گذارد: «غذای فرشتگان، تهلیل، تسبیح و تحمید است؛ پس طعام ما چه می تواند باشد؟»

 در این سخن حضرت (س)، اشارتی به مقام فرشتگان نیز وجود دارد که اینان به طور دایم در حال اطاعت محض اند و ملائک، عقول مجردی هستند که به هیچ یک از اطعمه و اشربه ی عوالم پایین تر، نیازی ندارند و ارزاق ایشان معنوی و از جنس ذکر، حمد و ستایش پروردگار است. حضرت فاطمه (س) از آن جا که با فرشتگان محشور بوده و با ایشان مراوده داشتند، با اذکار ایشان آشنا بودند؛ از این رو به بعضی از اذکار آنان نیز اشاره می نمایند. در زمانه و عصری که فرهنگ اولیه ی عرب، صراحت و بی پردگی در گفتار بود و در برهنگی سخن افراط می نمودند، این نمونه عرض حاجت کردن، کمال فراست و ادب فاطمی را می رساند.

 پیامبر(ص) با ظرافتی خاص در ازای درخواست متین فاطمه (س)، برای او از تعلیم ذکر خاصی از سوی جبرئیل(س) خبر دادند که با رفع این مشکل مناسبت دارد. حکمت و معرفت فاطمه (س) وی را وامی دارد که از پدر تمنای آن اذکار را نماید. فاطمه (س) خوب می دانست که اذکار و اسمای الهیه، کارکنان مطلق دار وجودند و هر یک از آن ها مقتضیاتی دارند. حضرت فاطمه (س) این عبارت شریف را در این رابطه از پیامبر(ص) فرا می گیرند: «یا اول الاولین، یا آخرالآخرین، یا راحم المساکین و یا ارحم الراحمین.»

 تدبیر و فراست فاطمه (س) در همسرداری، آن گاه نمود بیشتری پیدا می کند که ایشان پس از فراگرفتن این رمز و راز، با مسرّت از خانه ی پدر به خانه ی خویش برمی گردد و برای علی(ع) این گونه حکایت ماجرا را باز می گوید که من برای دنیا رفتم و با متاع آخرت بازگشتم و این گونه با اشراف بر ظرایف روحی علی(ع)، خود را دست خالی نشان نمی دهد و به گونه ای حکیمانه و مدبرانه می خواهد که علی(ع) از عرض حاجت در برابر رسول خدا(ص)، شرمنده نشود. (رک. شیخ الاسلامی، 1377: ص216)

 2 سازگاری با همسر

یکی دیگر از عواملی که سبب تحکیم خانواده می شود، این است که زوجین با یکدیگر توافق و سازش اخلاقی داشته باشند. مسلم است که وقتی زن و شوهر در کنار یکدیگر قرار می گیرند و در جمیع شئون زندگی، در وطن و سفر و در حال بیداری و در بستر با یکدیگر شریک می شوند، گاه اختلاف سلیقه هایی پیدا می کنند. برای آن که این اختلاف ها، اساس زندگی مشترک را خدشه دار نسازد و قلب همسران را از هم نرنجاند، باید به فرآیندی جهت سازش و توافق توسل کرد. در طی این فرآیند، هر یک از زن و شوهر از بعضی امیال، خواست ها و سلیقه هایشان برای احترام به نظر همسر خود، چشم پوشی می کنند. البته این امر، درباره ی وجود دو معصوم(س) با عامه ی مردم متفاوت است. با این وصف، علی(ع) در این زمینه درباره ی همسرش فاطمه (س) می فرماید: «ولااغضبتنی و لاعصت لی امراً و لقد کنت انظر الیها فتنجلی عنی الغموم و الاحزان بنظرتی الیها» (اخطب خوارزم، 1374: ص256)، «فاطمه(س) مرا به خشم نیاورد و مخالفتی با امر من نکرد و هر وقت نگاهش می کردم، تمام غم هایم زایل می شد.»

 3 محبت و احترام نسبت به همسر

با احترام خطاب کردن همسر

یکی از رموز موفقیت در زندگی مشترک این است که در پاره ای از مسائل جزئی، فراست و دقت نظر اعمال شود. چنان که صدا کردن همسر، یک امر بسیار روزمره در زندگی خانوادگی است؛ در صورتی که این خطاب، احترام آمیز باشد، پژواکی از محبت و صمیمیت را درپی خواهد داشت.

 وجود مبارک علی(ع) و فاطمه(س) در رعایت این نکته نیز، الگو و سرمشق بوده اند. آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد می کرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» می خواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا می داد و گاه با لقب شریف «یا امیرالمؤمنین» او را فرا می خواند و در گاه مؤانست و بعضی از موارد دیگر نیز از سر حکمت، وی را با نام مبارکش می خواند و گاه نیز با سایر القاب شریفه از او یاد می نمود.

 نام بردن مناسب و زیبا خطاب کردن افراد، از شاه کلیدهای ارتباط مثبت برقرار کردن است. در فرآیند خطاب محترمانه، انرژی های مثبتی از وجود فرد احترام کننده به جانب فردی که مورد احترام قرار می گیرد، متصاعد می شود و طلیعه ی ارتباط را مصفّا و مبارک می گرداند و زمینه ی واکنش مثبت مخاطب را نیز فراهم می آورد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در این باره می فرماید: «اجملوا فی الخطاب، تسمعوا جمیل الجواب»، «خطاب هایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید.» (غرر الحکم، 1377: ص435)

 هرچند که در میان انبوه ارتباطات وسیع و گسترده ی زن و شوهر، خطاب نمودن همسر از ساده ترین جلوه های رفتاری و بسیط ترین فرمول های ارتباطی است ولکن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نحوه، نوع و لحن خطاب و آمیزه های احساسی انعکاس یافته در خطاب و بکارگیری اسماء و القاب مناسب برای مخاطب قراردادن افراد، تأثیر عمیقی در واکنش های عاطفی افراد بر جای می گذارد و زن و شوهر نیز جهت تحصیل خرسندی و رضایتمندی خاطر از یکدیگر، بیش از هر چیز به کنش ها و واکنش های عاطفی مثبت و مناسب نیازمندند؛ لذا باید به همین مسائل به ظاهر ساده ، ولی مهم نیز توجه نمایند. به عنوان نمونه، فاطمه(س) هنگام شکایت مرگ پدر و مشکلات سیاسی همسرش را این گونه خطاب می فرماید: «یا ابن ابی طالب» (مجلسی، 1404ق، ج8، ص125) و با این خطاب، متذکر نسبت علی (ع) با پیامبر (ص) می شود و هنگامی که می خواهد خبر رحلت خود را به علی (ع) بدهد، ایشان را با خطاب «یا ابن عم» فرامی خواند تا متذکر نسبت خود و علی (ع) شود. (همان، ج43، ص191)

 تواضع در برابر همسر

«معاشرت معروف» در روابط میان زن و مرد، یکی دیگر از پایه های تحکیم و دوام خانواده به حساب می آید. در حسن معاشرت زن با شوهر، عامل تواضع، عنصری چشمگیر و اساسی است. زن از عطوفت شوهرش لذت بیشتری می برد و مرد از محبت احترام آمیز زن، بیشتر محظوظ می شود. لیکن تواضع متناسب، از مواردی است که می تواند مرد را در زندگی خانوادگی، سرشار از رضایت خاطر و خشنودی نماید و به همه ی هستی او مراتب لذت همنشینی و انس با همسرش را بچشاند؛ زیرا مفهوم «قوامیت تکوینی شوهر بر زن» ایجاب می کند که رفتار زن با شوهر خاضعانه تر و رفتار مرد با زن دلسوزانه تر باشد. «همه ی افراد بشر درباره ی تعیین مرزهای زیبایی با یکدیگر هم رأی نیستند.» (رک. نیوتن، 1377) ولی تواضع مناسب از مفاهیمی است که در اکثر دوره های تاریخی و در بین اکثر اقوام، ملل و نژادها، مورد تکریم و احترام قرار گرفته است. امام صادق(ع) می فرماید: «ثلاثة یوجبن المحبة: حسن الخلق، حسن الرفق، و التواضع» (مجلسی، 1404ق: ج2، ص205)، «سه چیز محبت را بر جای می گذارد: خوش اخلاقی، خوب مدارا کردن و تواضع.»

 حضرت فاطمه (س) با وجودی که کفو و همتای علی(ع) و دختر سرور کائنات است، در مقابل همسرش، تواضعی ستودنی دارد. به عنوان نمونه، وقتی در برابر شفاعت علی(ع) از خلیفه که برای عیادت او اذن می خواستند، قرار می گیرد، با این عبارت متواضعانه پاسخ می فرماید: «یا علی، البیت بیتک و انا امتک»، «علی جان، خانه خانه ی توست و من کنیز توام.» (بابازاده، 1376: ص255)

 

 ابراز و اظهار محبت به همسر

یکی دیگر از نکات بسیار قابل توجه در روابط میان زن و شوهر، اظهار محبت به همسر است. در بنیان خانواده هایی که با وجود عامل محبت از فرآیند اظهار محبت، به خوبی استفاده نمی شود، اندک اندک خدشه ها و خلل هایی به وجود می آید. دانستن محبت دو همسر به یکدیگر کافی نیست؛ شنیدن کلمات محبت آمیز از لوازم یک زندگی موفق زناشویی است. این نیاز متقابل زن و شوهر به اظهار محبت در مقابل یکدیگر، باید به بهترین نحو پاسخ گویی شود.

 پیامبر(ص) درباره ی ابراز محبت مرد نسبت به زن می فرماید: «قول الرجل للمرأة انی احبک، لایذهب من قلبها ابداً» (حرعاملی، 1367: ج20، ص23)؛ «هیچگاه این کلام شوهر که می گوید: «دوستت دارم»، از دل زن خارج نمی شود.»

 زن نیز به طور متقابل باید به همسر خویش اظهار محبت نماید. در زندگی حضرت فاطمه (س)، عبارات محبت آمیز و احترام آمیز به علی(ع) بسیار است؛ از جمله ایشان در عبارتی خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت می فرماید: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء» (حائری مازندرانی، 1374: ج1، ص196)، «روح من فدای روح تو باد و جان من سپر بلای جان تو باشد.»

  4- حمایت و دفاع از همسر

یکی از مهمترین شاخصه هایی که می تواند در ژرفابخشی محبت و در نتیجه در استحکام خانواده مؤثر باشد، حمایت و دفاع از همسر است. مسلم است که در هر زندگی خانوادگی، زن و شوهر غیر از نقش همسری، در سایر روابط اجتماعی یا سیاسی و...، نقش های دیگری نیز بر عهده دارند و هیچ قلعه و دژی مستحکم تر از قلعه ی خانواده نمی تواند مدافع یک انسان در سختی ها، آسیب های اجتماعی و... باشد. حمایت هر یک از زوجین از دیگری و تجلیل و قدردانی از تلاش ها و زحمات وی، از جمله ی این امور است.

 حضرت فاطمه (س) هم مأموم علی(ع) بود و هم همسر وی و از آن جا که این بانو در همه ی خیرات و صالحات، پیشتازترین فرد امت محسوب می شد، در امر دفاع از ولایت نیز، والاترین جان فشانی ها را به ساحت کبریایی خداوند تقدیم کرد. یکی از نمونه های منقلب کننده ی دفاع فاطمه (س) از همسرش، در جریانی است که علی(ع) را با اکراه و اجبار برای اخذ بیعت به مسجد مدینه می بردند. در روایت است که بانوی دو عالم(س)، برای دفاع از همسر به درب مسجد آمد و جلوه های به یاد ماندنی ای از ایثار و فداکاری از خویش در تاریخ بر جای گذاشت. برای نمونه، این فراز شریف از وی در یاوری علی(ع) نقل می شود: «فوالله یا سلمان لااخلی عن باب المسجد حتی اری ابن عمی سالماً بعینی» (شیخ مفید، 1374: ص181)، «به خدا سوگند ای سلمان، از درب مسجد مدینه پا بیرون نمی گذارم تا آن که پسرعموی خود را با چشمان خودم سالم ببینم.»

 فاطمه (س) در یکی از فرازهای حمایت هایش از علی(ع) می فرماید: «ما الذی نقموا من ابی الحسن؟... والله لو تکافوا عن زمام نبذه رسول الله(ص) الیه لاعتلقه و لسار بهم سیراً سجحاً و لایکلم خشاشه... و لم یکن یتحلّ من الغنی بطائل و لایحظی من الدنیا بنائل غیر ریّ الناهل...» (طبرسی، 1380: ج1، ص147)، «چرا به شوهرم، امیرالمؤمنین(ع)، توجهی نکردید؟... اگر مردان شما به او جفا نمی کردند و اجازه می دادند او بر کرسی بر حق خود بنشیند، او به سوی شما حرکت می نمود و با آرامش تمام، مرکب خلافت را سالم به مقصد نهایی می رسانید و هیچ رنج و زحمتی هم متوجه کسی نمی شد... و خود نیز از آن سوء استفاده نمی کرد و جز اندازه ی نیاز از آن بهره مند نمی شد...»

 همچنین فاطمه(س) در تبلیغ ولایت علی(ع) می فرمود: «انّ السعید، کلّ السعید، حق السعید، من احب علیاً فی حیاته و بعد مماته...» (زیدبن علی، بی تا: ص458)، «سعادت و رستگاری، همه سعادت ها و رستگاری ها و حقانیت رستگاری ها از آن کسی است که علی(ع) را در دوران زندگی و پس از شهادتش دوست داشته باشد.»

 در روایت دیگری آمده است که حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا(ص) را شبانه بر مرکبی می نشاند و در مجالس انصار می گردانید تا از آن ها تقاضای یاری نماید. «فکانوا یقولون: یا بنت رسول الله(ص)، قد مضت بیعتنا لهذا الرجل... فقالت فاطمه (س): ماصنع ابوالحسن الا ماکان ینبغی له، و لقد صنعوا ما الله حسیبهم و طالبهم» (امینی، 1379: ج5، ص372)، «انصار به حضرت فاطمه (س) می گفتند: ای دختر رسول خدا(ص)، بیعت ما با این مرد گذشته است. حضرت فاطمه (س) می فرمود: ابوالحسن کاری را انجام می دهد که سزاوار اوست و مردم نیز عملی را انجام دادند که خداوند از آن ها حساب می کشد و از آن ها (حق ابوالحسن) را مطالبه می نماید.»

 5 زینت ظاهر و باطن برای همسر

یکی از اصول حاکم بر خانواده ی آرمانی، آراستگی ظاهر و باطن همسران برای یکدیگر است. علی (ع) می فرماید: «جمال الباطن، حسن السریرة» (غرر الحکم، 1377: ص41)، «زیبایی باطن ، در حسن نیت و زیبایی درون است.» دل و جان فاطمه (س)، در کمال حسن نیت، خلوص و صمیمیت نسبت به همسر بزرگوارش بود و حسن سریره ی او جمیل ترین زیبایی های باطنی را در برابر چشمان مبارک علی(ع) به تماشا می گذاشت.

 باید توجه داشت، چنان که فردی از نعمت جمال ظاهر برخوردار نباشد، اولاً با هنرمندی و ظرافت خاصی می تواند به آراستگی و حسن خویش بیفزاید؛ ثانیاً با ظرایف و طرایفی که در جلوه گری های رفتار عقلی خود طراحی می کند، می تواند به حسن سلوک و جمال باطن دست یابد. به عنوان مثال، لبخند زینت چهره است؛ امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «التبسّم، حبالة المودة» (نهج البلاغه، کلمات قصار)، «تبسم ریسمان دوستی است.» نگاه مهربان، زینت چهره است و می تواند بر جمال ظاهر و باطن بیفزاید. گشادگی چهره و بشاشیت وجه نیز، نوعی زینت چهره است. در روایت، یکی از خصوصیات زنان با فضیلت، درخشندگی چهره معرفی شده است: «افضل النساء امتی اصبحن وجهاً...» (کلینی، 1362: ج5، ص324)

 شادمانی باطنی و رضایت خاطر نیز، نوعی صباحت و درخشش در چهره ایجاد می نماید و وجه را زیباتر و مزیّن تر می نماید. نور ایمان، چهره را هرچند نازیبا باشد، زینت می دهد و دوست داشتنی می کند. امام حسن عسگری(ع) درباره ی «حسن»، سخن بلندی دارد. ایشان حسن را به دو قسم ظاهر و باطن تقسیم کرده و می فرمایند: «حسن الصورة، جمال ظاهر و حسن العقل، جمال باطن» (مجلسی، 1404ق: ج1، ص32)، «زیبایی چهره، جمال ظاهری است و جمال و نیکویی خرد و اندیشه، سرمایه ی آراستگی باطن است.»

خداوند انسان را به حب جمال مفطور نموده است؛ فلذا گرایش به زیبایی و جمال، از گرایشات و تمایلات فطری و مستحسن انسانی است و زیباپسندی از خواسته های طبیعی بوده و با سرشت انسان ممزوج است. از این رو، در همه ی جوامع و تمدن ها و بین همه فرهنگ ها، جلوه های زیبادوستی و جمال پرستی مشاهده می شود. زینت و آراستگی لباس و چهره سبب می شود، زیبایی های طبیعی رونق گرفته و با جلوه ی بیشتری بدرخشند. این امر در روابط بین زن و شوهر، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.

 در سیره ی امامان معصوم(ع)، مشاهده می شود که ایشان برای نماز، زیارت مؤمنین، حضور در بعضی از مجالس مانند مجلس درس و برای همسران خویش، متناسب با زمان و مکان و شرایط، به آراستگی ظاهر و زینت جمال خود توجه می نمودند. امام حسن مجتبی(ع) در این رابطه می فرماید: «ان الله جمیل و یحب الجمال، فأتجمل لربی و هو یقول: خذوا زینتکم عند کل مسجد...» (کلینی، 1362: ج6، ص438)، «همانا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و من بدین جهت برای پروردگارم خود را آراسته می کنم و خداوند در این رابطه می فرماید که برای رفتن به هر مسجدی زینت کنید.»

 حضرت فاطمه (س) به عنوان زینت و استحباب، انگشتری به دست می کردند و از قول رسول خدا(ص) انگشتر را تبلیغ می فرمودند: «قالت فاطمه(س)، قال رسول الله(ص): من تختم بالعقیق لم یزل یری خیری» (حرعاملی، 1367: ج3، ص40)، «هرکس انگشتری عقیق به دست کند، همواره خیر می بیند.»

 سنت خداوند جمیل این است که در دایره ی خلقت، نقش و نگار هستی را با زیبایی ها زینت می نماید؛ چنان که می فرماید: «ولقد جعلنا فی السماء بروجاً و زیّناها للناظرین» (حجر، 16)، «و به یقین ما در آسمان برج هایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم.»

 قراینی در زندگی حضرت فاطمه (س) وجود دارد که نشان می دهد این بانوی بهشتی، سعی می نمودند در محیط خانه و خانواده، عطرآگین و آراسته باشند و موهبت زیبایی و جمال بی مثالی را که خداوند به ایشان ارزانی داشته بود، با زینت و تجمل، جلا و شکوهی دیگر بخشیده و آن را برای امیرالمؤمنین(ع) عرضه نمایند. در این جهت، حضرت زهرا (س) همیشه در نزد خود عطر نگه می داشتند. ام السلمه می گوید: «از ریحانه ی پیامبر(ص) عطر خواستم و گفتم: سرورم! آیا عطر و بوی خوشی نزد خویش دارید: ایشان فرمود: آری و بی درنگ شیشه ی عطری آورد و اندکی از آن را بر کف دستم ریخت. بوی خوشی از آن برخاست که هرگز به مشامم نرسیده بود.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص95) حضرت فاطمه(س) حتی در واپسین لحظات زندگیش به اسماء فرمود: «هاتی طیبی الذی اتطیب به» (اربلی، 1381: ج2، ص62)، «عطر مرا که همیشه خود را با آن عطرآگین می نمودم، بیاور ...»

 امیرمؤمنان(ع) در اشاره به آراستگی ظاهر و باطن فاطمه (س) می فرمود: «و لقد کنت انظر الیها، فتنکشف عنی الهمم و الاحزان» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص134)، «هرگاه به او می نگریستم، همه ی ناراحتی ها و غم هایم برطرف می شد.»

 ب صبر و بردباری

صبر ملکه ای قلبی است که سبب می شود فرد بر تحمل مکروهات و سختی ها توانا شود. هرچه صدر، از وسعت بیشتر و ایمان از تعالی والاتری برخوردار باشد، صبر و بردباری نیز فزونی خواهد یافت. برگزیدگان خدا و خاصّان درگاه او، در طیّ چند روزی که در دنیا میهمان ضیافت ابتلائات خداوندند، به انواع سختی ها و انحای محنت ها و بلیّات آزمایش می شوند و این گوهر صبر و بردباری ایشان است که آن ها را در معبر عبور از سختی ها یاری می کند.

 

وجود نازنین حضرت فاطمه (س) نیز، از آن جا که اخصّ عارفین و موحدین بود، از ابتدای دوره ی کودکی تا شهادت، همواره در معرض انواع ناملایمات و رنج ها قرار داشت. در زندگی فاطمه(س) نیز، صبر و بردباری ویژه ای وجود داشت. یکی از عناصر اصلی موفقیت در حیات خانوادگی، استفاده از کیمیای صبر است. در هر خانواده ای که عنصر صبر آسیب ببیند، بنای محبت و استحکام نیز آفت خواهد پذیرفت. نظر به زندگی حضرت فاطمه (س)، می تواند راهکارها و الگوهایی عملی برای بردباری در برابر مشکلات در محیط خانه و خانواده را فرا راه همه ی خانواده ها بگشاید. فاطمه (س) در سنین پایین با علی(ع) پیمان ازدواج بست و از میان خواستگاران متعدد، علی(ع) را با وجود فقر و تهی دستی ایشان برگزید. رئوس موارد صبر و شکیبایی حضرت فاطمه (س)، در حسن همسرداری و همراهی با علی(ع) را می توان در پنج محور زیر برشمرد:

 

1 صبر و تحمل در برابر فقر علی(ع).

 

2 تحمل سرزنش ها.

 

3 تحمل سختی های کار منزل و خدمت خانه.

 

4 شکیبایی و تحمل مشکلات فراوان در زمان غیبت های طولانی حضرت امیرالمؤمنین(ع) (در طول جنگ های صدر اسلام)

 

5 شراکت در غم علی(ع) و تحمل رنج های او و مشارکت در صبوری وی.

 درباره ی صبر و شکیبایی حضرت(س) در برابر مشکلات، نمونه ها و شواهد تاریخی فراوانی در دست است. آن حضرت(س) مشکلات اقتصادی را تحمل می نمود و نزد کسی افشا نمی کرد؛ گاه رسول خدا(ص) مصرّانه از ایشان احوال پرسی می نمود، آن گاه ایشان به گوشه ای از آلامش اشاره می فرمود. روایت است، روزی در پاسخ پدر فرمود: «اصبحنا و لیس فی بیتنا شئ یذوقه ذائقی و انا لنحمدلله تعالی» (مجلسی، 1404ق: ج35، ص252)، «پدر جان، صبح کردیم، در حالی که در خانه ی ما چیزی نیست تا با آن رفع گرسنگی بنماییم و ما در هر حال خدای بزرگ را سپاسگزاریم.»

 آن حضرت(س) درباره ی اثاثیه و لوازم منزل خود و علی(ع)، با پدرش این گونه دردودل می نمود: «انی و ابن عمی ما لنا فراش الا جلد و کبش ننام علیه بالیل و یعلف علیه ناصحنا بالنهار»، «من و پسر عمویم هیچ فرشی نداریم؛ مگر یک پوست گوسفند که شب ها بر روی آن می خوابیم و روزها بر روی آن شتر خود را علف می دهیم.» رسول گرامی(ص) نیز پاسخ فرمودند: «اصبری... » (همان، ج14، ص197)، «صبر و تحمل داشته باش.»

 فاطمه (س) به جهت انتخاب زندگی فقیرانه ی علی(ع)، مورد سرزنش فراوان قرار می گرفت؛ ولی در برابر این سرزنش ها صبر می فرمود. در روایتی از امام صادق (ع) از جابربن عبدالله انصاری نقل شده است که روزی رسول خدا(ص)، به خانه ی دخترش، فاطمه(س)، وارد شد و او را در حالتی دید که در نتیجه چشمان مبارکش پر از اشک گردید؛ زیرا لباس آن حضرت(س) بسیار نامناسب بود. زهرا(س) در آن حال از یک طرف مشغول آرد کردن جو و تهیه ی نان بود و از طرف دیگر به فرزندش شیر می داد. پیامبر(ص) پس از مشاهده ی آن حالت، به ایشان فرمود: دختر عزیزم، این گونه تلخی ها را در دنیا برای رسیدن به پاداش ها و شیرینی های اخروی پذیرا باش و صبر و بردباری را از دست نده و آن بانوی بزرگوار در پاسخ پدر فرمود: یا رسول الله! خدا را حمد می کنم در برابر نعمت هایش و شکر می کنم در برابر نعمتهایش.» (رک. ابن شهرآشوب، 1379: ج3، ص343)

 ج تشویق همسر به اتیان خیرات

یکی دیگر از مواردی که می تواند سبب تحکیم بنیاد ازدواج شود، این است که زن و شوهر در راه اتیان خیرات، یار و مشوق هم باشند. به تعبیر دیگر، آن دو هم چون مسافرانی که در راه خیر با یکدیگر همسفر شده اند، همواره یکدیگر را به خوبی ها و کمالات تشویق نمایند؛ این امر اگر با شرایط و ضوابط انجام پذیرد، مؤثرترین تشویق محسوب می شود.

از مواردی که تجلی عبودیت و تدبیر منزل فاطمه (س) را نشان می دهد، این است که ایشان همسر خود را در انجام امور خیر تشویق می فرمودند. این تشویق ها به صورت های مختلف و انحای گوناگون انجام می پذیرفت.

 این بانوی با عظمت، همسر زندگی اش را که پیشتازترین مرد میدان خیرات و حسنات بود، به خوبی درک می نمود و هرچند که علی(ع) احتیاجی به تشویق در انجام خیرات نداشت، لیکن کلمات دلنشین فاطمه (س)، وی را در راه استقامت بر انواع خیرات، دلگرمی می بخشید. حضرت فاطمه(س) با علی(ع) به گونه ای احترام آمیز سخن می گفت و او را به اطاعت و اظهار فضایل فرامی خواند؛ تا آن جا که علی(ع) درباره ی او می فرمود: «نعم العون علی طاعةالله...» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص133)، «فاطمه (س) بهترین یاور برای اطاعت پروردگار است» و نیز فاطمه (س) به علی(ع) می فرمود: «انی زوجتک اقدم امتی سلماً و اکثرهم علماً و اعظمهم حلماً...» (کراجکی، 1410ق: ص121)، «من با تو ازدواج کردم، در حالی که تو پیشتازترین فرد امت من در اسلام و عالم ترین آن ها بودی و در بردباری و حلم نیز والاترین فرد امتی»

 مسلم است که این گونه کلمات دلنشین از دلدار و دل آرام علی(ع)، ایشان را تا چه اندازه به بردباری، صبر و... فرامی خواند. فاطمه (س) تا اندازه ای با علی(ع) در خیرات و حسنات هماهنگ بود که علی(ع) وی را رکن خود خواند و بعد از وفات وی فرمود: «وقتی رسول الله(ص) از دنیا رفت، من یک رکن خود را از دست دادم و هنگامی که فاطمه(س) به شهادت رسید، دومین رکن خود را نیز از دست دادم.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص173)

 د حفظ مراتب حجاب

رواج عفت عمومی، رعایت حجاب و حفظ حریم لازم در روابط زن و مرد، از دیگر عواملی است که نقش به سزایی را در حفظ بنیان خانواده از تزلزل و در نهایت فروپاشیدگی، ایفا می کند. چنان چه در جامعه ای، روابط و مرزهای توصیه شده در اسلام خلط شوند، حق و باطل درهم می آمیزد و در نهایت بنیاد خانواده ها مورد تهدید و خطر قرار می گیرد.

 حضرت فاطمه (س) به عمق اهمیت مسأله ی حجاب و عفاف و حفظ حریم در روابط با نامحرم آگاه بودند؛ تا آن جا که یکی از مهمترین پیام های فاطمی «حفظ حجاب، بهترین زینت زن» است: «از حضرت علی(ع) روایت شده است: روزی خدمت حضرت رسول(ص) نشسته بودیم؛ ایشان فرمود: بهترین زینت برای زنان چیست؟ هیچ کدام از اهل مجلس پاسخ ندادند و از هم متفرق شدند. من به نزد فاطمه آمدم و جریان سؤال پیامبر(ص) را برای او نقل کردم و در ضمن گفتم: هیچ کدام از ما به رسول الله(ص) پاسخ نگفت. حضرت فاطمه (س) فرمود: من جواب این سؤال را می دانم. بهترین زینت از برای زنان این است که هیچ مردی آنان را نبیند و آنان نیز هیچ مردی را نبینند. من به نزد رسول خدا(ص) برگشتم و گفتم: ای رسول خدا(ص)، بهترین زینت زن این است که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند. حضرت (ص) فرمود: این جواب را از کجا آوردی؟ گفتم: این جواب فاطمه (س) است. حضرت(ص) فرمود: فاطمه به راستی پاره ای از وجود من است.» (رک. شیخ الاسلامی، 1377)

 عقیده ی حضرت فاطمه (س) در باب حجاب و تحفظ از بیگانه، دارای شرافت و عظمتی وصف ناشدنی و مرتبتی متعالی است. حضرت موسی بن جعفر(س) از پدران خویش و ایشان از حضرت علی(ع) چنین نقل کرده اند: «مردی نابینا از حضرت فاطمه (س) اجازه خواست که به خانه ی او وارد شود، حضرت فاطمه (س) خود را پوشانید. رسول خدا(ص) پرسید: چرا از او حجاب کردی؟ وی فرمود: اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر این، این مرد نابینا بو را نیز استشمام می نماید.» (مجلسی،1404ق: ج43، ص91)

 ه‍‍ تقسیم کار در خانواده

یکی از اصول لازم و ضروری خانواده ی موفق، تقسیم مناسب و منصفانه ی مسئولیت ها در خانه و خانواده است. پیوند مودّت و محبّتی که بین زن و مرد در خانواده به وجود می آید، در صورتی مستدام و مستحکم باقی می ماند که علت محدثه ی آن دوام یابد. علاقه و مودت میان زن و شوهر، علل و وجوه متفاوتی دارد. یکی از علل آن، این است که هر دو انسانند و این علاقمندی همنوع به همنوع، یکی از وجوه علاقه ی میان همسران است. بعد دیگر علاقمندی، در صورتی محقق می شود که زن و مرد، هر دو دارای روحیه ی دیانت و ایمان باشند؛ در این صورت، روحیه ی اخوت دینی نیز وجه دیگر علاقمندی زن و شوهر به یکدیگر را تشکیل می دهد. هرچه مشابهت و تفاهم روحی افراد بیشتر باشد، جاذبه ی تکوینی حب تشابه، مزید این عطوفت و مودت خواهد بود. از دیگر ابعاد محبت و مودت میان زن و شوهر این است که هر کدام از آن ها، پدر یا مادر فرزندان یکدیگرند و وجود فرزند و علقه ای که هر یک نسبت به وی دارند، می تواند عامل دیگری در استحکام بنیان خانواده باشد. امر مهم دیگری که سبب می شود بنیان خانواده تحکیم شود و علاقمندی زن و مرد به یکدیگر فزونی یابد، همکاری متقابل آن ها برای گرداندن امر معاش و فروعات آن است. این عامل هم چنان که می تواند یک عامل مثبت قلمداد شود، گاه نیز می تواند به عنوان یک عامل مخرب عمل کند.

 مطالعه و بررسی در زمینه ی آسیب شناسی خانواده، محرز می نماید که اگر تقسیم کار عادلانه و منصفانه ای در محیط خانه و خانواده برقرار نشود، خانواده از مرز تعادل خارج می شود و خروج از ثغور اعتدال، گامی به سوی ویرانی و تزلزل خانواده است.

 یکی از معیارهای تقسیم کار عادلانه این است که شئونات و ویژگی های مسلّم جسمی و روحی زن و مرد در این امر، مورد توجه و ملاحظه قرار گیرد. مسلم است که توجه به لطافت و ظرافت روحیه ی زن و شرافت امر ورع و تحفظ وی از اجنبی و حفظ مراتب بالای حجاب و عفاف، مقتضی است که وی بیشتر پذیرای امور داخلی محیط خانه و خانواده باشد و امور مربوط به خارج از محیط خانه، به مرد واگذار شود.

 البته باید در نظر داشت، این تقسیم کار، تقسیم اولیه ای برای احراز امر معاش است و همکاری مرد در داخل خانه می تواند تحت عناوین مثبت دیگری مورد تأکید واقع شود و هم چنین کار زن در خارج از خانه نیز، تحت شرایطی خاص و با رعایت ضوابطی ویژه، می تواند مورد مقبولیت قرار گیرد.

 تقسیم عادلانه کار در محیط خانواده، خود نمونه ای از رعایت عدالت اجتماعی در نهاد کوچکی از اجتماع است. یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده این است که تعیین مسئولیت ها، سبب تقسیم و تخفیف سنگینی بار تکالیف شود و این همکاری متقابل، موجبات تحکیم پیوند مودت بین زن و شوهر را فراهم آورد.

 نظر به زندگی فاطمه (س) نشان می دهد که این تقسیم کار در خانه ی ایشان به نحو احسن انجام گرفته بود. امام باقر(ع) فرموده اند: «حضرت فاطمه(ع)، کارهای منزل را با حضرت علی(ع)، این گونه تقسیم کردند که خمیرکردن آرد، نان پختن، تمیزکردن و جاروزدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و تهیه ی مواد اولیه غذایی را علی(ع) انجام دهد.» (دشتی، 1375: ص168) امام صادق(ع) نیز در این باره فرموده اند: «تقسیم کار با رهنمود رسول خدا(ص) انجام گرفت؛ وقتی آن حضرت(ص) بیان داشت که کارهای داخل منزل را فاطمه (س) و کارهای بیرون منزل را علی(ع) انجام دهد، فاطمه (س) با خوشحالی این گونه فرمود: «فلایعلم ما داخلنی من السّرور، بإکفائی رسول الله(ص) تحمل رقاب الرجال» (نوری طبرسی، 1401ق: ج13، ص48)، «جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا(ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت.»

 ظرایف بیانات معصومانه ی فاطمه(س) در همه ی زمینه ها، می تواند ابوابی از معرفت را برای صاحبان دقت و تأمل بازنماید. ابراز خشنودی و مسرت دخت گرامی پیامبر(ص) از این تقسیم کار و ظرایف بیانات ایشان در این باره نشان دهنده ی این است که در این نوع تقسیم کار، به زن تحیّت و مرهمتی شده است. به بیان دیگر، سپردن مسئولیت و شغل خانه داری به زن و رفع تکلیف امور خارج از خانه از عهده وی، نوعی تکریم و ارزش برای وی محسوب می شود.

 اگر بنا باشد، با الگوپذیری از حضرت فاطمه (س) در باب تحکیم خانواده ، گام هایی برداشته شود، یکی از مهمترین گام ها با احترام نگریستن به شغل خانه داری و تربیت فرزند است که نوعی سرافرازی و مرحمت به زن را در پی خواهد داشت.

 مطلب دیگر آن که برخی می پندارند که همکاری مرد در انجام کارهای منزل رجحانی ندارد و به این بهانه، از یاری دادن همسر در کارهای منزل، تعلّل و مسامحه می ورزند؛ در حالی که روایات فراوانی وجود دارد که نشان می دهد امیرالمؤمنین(ع) هرگاه برایشان مقدور بود، فاطمه (س) را در انجام کارهای خانه یاری می رساندند. امام صادق(ع) می فرمایند: «کان امیرالمؤمنین یختطب و یستقی و یکنس و کانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز» (حرعاملی، 1367: ج12، ص24؛ ج14، ص164)، «جدم امیرالمؤمنین(ع) (در انجام کارهای خانه) هیزم جمع می کرد، آب می کشید و می آورد و خانه را جارو می زد و حضرت زهرا(س) نیز جوها را آرد می کرد و سپس خمیر می نمود و آن گاه نان می پخت.»

 

کلمه ی «یکنس» در این عبارت نشان می دهد که حضرت امیر(ع) علاوه بر کارهای بیرون از منزل، در کارهای داخل خانه نیز با حضرت فاطمه (س) همیاری می فرمودند. در حدیثی دیگر وارد شده است: «روزی رسول خدا(ص) وارد خانه دخترش فاطمه (س) شد و مشاهده کرد که امیرالمؤمنین(ع) در کنار او نشسته و با او در آرد کردن نان کمک می کند، ایشان پس از سلام و تحیت فرمودند: کدام یک خسته ترید تا من جای او نشسته و به آرد کردن بپردازم؟ علی(ع) فرمود: یا رسول الله، دخترت فاطمه...» (مجلسی، 1404ق: ج42، ص50) در خانه ی حضرت فاطمه (س) علاوه بر آن که امور مربوط به خانواده، بین اعضای خانه تقسیم شده بود، کارهای منزل نیز بین حضرت فاطمه (س) و خادمه ی آن حضرت تقسیم شده بود.

 تأملی ژرف بر آن چه در این نوشتار از سیره و سنت دخت گرامی پیامبر (ص)، حضرت فاطمه زهرا (س) بیان شد، جلوه هایی از خانواده ای شایسته و به حق آرمانی را بر دیدگان صاحبان بینش می نماید و بالاخره نوشتار حاضر بر این مدّعاست که عالی ترین طریق وصول به کمال اندیشیدن، زیستن و سلوک آسمانی، تأسی به این افعال، اقوال و تقریرات است و البته مراد مذکور زمانی به نحو احسن و اکمل محقق خواهد شد که زمینه ی معرفت کامل به آداب و سنن «مکتب فاطمی (س)» فراهم آید و آن چه در این طریق، مشکل و مانع می نماید، عدم جامعیت تقریرات، روایات و اطلاعات لازم است. نوشتار مذکور، با پذیرش موانع موجود و قلّت روایات مربوط، بر آن بوده است تا حدّ مقدور، خطوط اساسی و راهگشای معرفت به اصول خانواده ی مطلوب و آرمانی را برای صاحبان تأمل، ترسیم نماید.

 فهرست منابع:

 قرآن کریم

 نهج البلاغه

 «غررالحکم و دررالکلم»، گردآورنده: هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.

 ابن شهرآشوب، محمدبن علی: «مناقب آل ابی طالب»، تهران، ذوی القربی، 1379.

 اخطب خوارزم، موفق بن احمد: «مناقب خوارزمی»، تهران، برهان، 1374.

 اربلی، علی بن عیسی : «کشف الغمه فی معرفةالائمه»، تهران، اسلامیه، 1381.

 امینی، عبدالحسین: «الغدیر»، بیروت، دارالکتاب العربی، 1379.

 بابازاده، علی اکبر: «تحلیل سیره فاطمةالزهرا»، بی جا، انصاریان، 1376.

 بحرانی، عبدالله: «عوالم العلوم»، قم، مدرسه الامام المهدی (عج)، بی تا.

 حائری مازندرانی، مهدی: «کوکب الدری»، قم، مکتب الحیدریه، 1374.

 حر عاملی، محمدبن الحسن: «وسایل الشیعه»، تهران، اسلامیه، 1367.

 خمینی، روح الله: «اربعین حدیث»، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371.

 دشتی، محمد: «نهج الحیاة»، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع)، 1375.

 زید بن علی: «مسند زیدبن علی»، بیروت، منشورات دارالمکتبة الحیاة، بی تا.

 سپهر، محمد تقی: «ناسخ التواریخ»، تهران، اسلامیه، 1382.

 شافعی، شیخ محمدبن داوود البازلی: «غایةالمرام فی رجال البخاری»، بی جا، بی نا، بی تا.

 شیخ بهایی، محمد بن حسین: «مفتاح الفلاح»، قم، دارالکتب الاسلامی، 1411ق.

شیخ الاسلامی، حسین: «مسندفاطمةالزهرا»، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377.

 طبرسی، احمدبن علی: «احتجاج»، قم، الشریف الرضی، 1380.

 طوسی، محمدبن حسن: «امالی»، قم، دارالثقافه، 1372.

 فیض کاشانی، محسن: «محجة البیضاء»، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا.

 قیومی، محمدجواد: «صحیفةالزهرا»، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374.

 کراجکی، ابوالفتح: «کنزالفوائد»، قم، مکتب المصطفوی، 1410ق.

 کلینی، محمدبن یعقوب: «اصول کافی»، تهران، نور، 1362.

 کوفی، فرات بن ابراهیم: «تفسیر فرات الکوفی»، تهران، وزارت الثقافه و الارشاد الاسلامی، مؤسسه الطباعه و النشر، 1410ق.

 مجلسی، محمدباقر: «بحارالانوار»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1404ق.

 مظاهری، حسین: «مجموعه مقالات الزهرا»، بی جا، بی نا، 1372.

 مفید، محمدبن محمد: «اختصاص»، قم، جامعةالمدرسین، 1374.

 مهاجر، عبدالحمید: «واعلموا انّی فاطمه»، بیروت، دارالکتاب و العترة، 1413ق.

نوری طبرسی، حسین: «مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل»، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، 1401ق.

 نیوتن، اریک: «معنی زیبایی»، پرویز مرزبان، تهران، انتشارات علمی- فرهنگی، 1377.

   [1] - آل عمران، 92

منبع:فصلنامه کتاب زنان، شماره 26

 اهمیت حجاب در دیدگاه فاطمه زهرا

 روایت شده است که بانو فاطمه (علیها سلام ) به اسما بنت عمیس فرمودند : من انچه را که به پیکر زنان (به هنگام مرگ ) می سازندزشت می انگارم جامه ای را بر او می افکنند که ان پیکر را به هر بیننده ای می نمایاند و ….

 اسما گفت : وقتی من در سرزمین حبشه بودم دیدم انها چیزی را می ساختند شاید شما را به شگفتی بیاورد می خواهید ان را برای شما بسازم ؟

حضرت پاسخ  فرمود : اری

 اسما تختی را طلبید و ان را واژگون بر زمین نهاد و سپس چند چوب خواست و انها را بر پایه های تخت محکم کرد . بعد هم پارچه ای به روی ان کشید و گفت : این طور دیدم درست می کنند .

 فاطمه (سلام الله علیها ): مانند همین را برای من بساز . مرا بپوشان خداوند تو را از اتش بپوشاند .

 همچنین روایت شده است که وقتی بانو شکل ان تصویری را که اسما ساخته بود  را دید تبسمی بر لب اورد و تا ان زمان به غیر از همان لحظه خنده بر لبش نیامده بود و فرمود: این چه زیبا و نیکو است . در ان نمی توانند زن را از مرد  تشخیص دهند .

 روضه بی بی:

قربان مظلومیتت یا فاطمه که بدون تشییع جنازه ات مظلوم و شبانه، دفن شدی

  آیا پوشیدن مانتو، شلوار و مقنعه برای زن بهتر نیست؟

 هدف از حجاب و پوشش حفظ حرمت، عفت و وقار زن مسلمان و نگهداری او از آزار و اذیت آزمندان بیماردل است چنان که خداوند در قرآن کریم میفرماید: "یا اَیُّها النَّبی قُلْ لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِسأِ المُؤمِنینَ یُدْنین عَلَیْهِنَّ مِن جَلابیبِهنَّ ذلکَ أدنی أنْ یُعرَفْنَ فَلایُؤَذیْنَ"{1} «ای پیامبر، به همسران و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر بپوشند که این کار برای آن است که (به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس‏رانان) آزار نکشند.» در آیه دیگر هدف از پوشش را پرهیز از تبرج و جلوه‏گری خانمها معرفی فرموده است، زیرا خودآرایی و جلوه‏گری زنان موجب فساد و تباهی جامعه میشود. "وَ لاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَِّْ الأولی"{2} «مانند دوران جاهلیت پیشین خودآرایی و آرایش نکنید.» درباره همسران پیامبر(ص) دستور داده است که هرگاه از همسران پیامبر متاعی را درخواست میکنید از پس پرده طلب نمایید زیرا حجاب برای آن است که دلهای شما و آنان پاکیزه بماند و این بهتر است/ "فَاسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَرأِ حِجابٍ ذلِکُمْ أطْهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ"{3} از این آیات به دست میآید که هدف از حجاب پاکی دلها، جامعه و مصونیت زن و جلوگیری از کامیابی رایگان مرد از هر زنی است/ سخن در این است که برای رسیدن به این اهداف و ارزشهای مقدس از چه نوع پوششی استفاده شود.

  به طور کلی دو نوع پوشش وجود دارد: 1- استفاده از مانتو شلوار؛ 2- استفاده از چادر/ اما مانتو و شلوار وقتی میتواند به عنوان حجاب اسلامی شناخته شود که از ویژگیهای زیر برخوردار باشد/ 1 - گشاد و بلند باشد به گونه‏ای که تمام برجستگیهای بدن را بپوشاند؛ 2 - تمام بدن به جز دستها تا مچ را دربر گیرد؛ (س) - رنگ و دوخت آن به گونه‏ای نباشد که گمراه کننده باشد؛ 4 - مقنعه یا روسری به گونه‏ای باشد که سر و گردن و سینه را به طور کامل به جز صورت بپوشاند/ اگر پوشیدن مانتو و مقنعه با رعایت کامل این شرایط همراه باشد و هدف از آن آسانی و سهولت در کار و یا رفت و آمد باشد و مقدمه برای بدحجابی نباشد، از نظر اسلام حجاب شرعی است/ اما چادر: هر عمل یا رفتاری شایسته است که انسان مؤمن و موحد بهترین آن را برگزیند و چون حجاب ارزشهای فراوانی برای فرد و جامعه دارد و به عنوان سمبل عفت و پاکدامنی و مبارزه با بیبندوباری شناخته میشود برای دست‏یابی به این اهداف چادر که شکل تکامل یافته حجاب است بلکه زیباترین مدل پوشش اسلامی و نشانه سنت ملی، ایرانی است، باید برگزیده شود/ انتخاب این نوع خاص از پوشش آمیزه‏ای از دین باوری ژرف و ذوق و هنر لطیف ایرانی است و در طول مبارزات استکبار ستیزی ملت ایران نقش فراوانی داشته است؛ از این رو چادر مورد خشم غربیها و غرب‏پرستان واقع شده است و تلاش میکنند آن را تحقیر نموده و به عنوان واپسگرایی معرفی نمایند/ البته مقصود از چادر آن نیست که فقط چادر بر سر گذاشته شود بلکه همراه با آن سایر اعضای بدن را با استفاده از شلوار یا جوراب ضخیم یا مانتو بپوشاند که با کمال تأسف برخی از خانمها این مسایل را رعایت نمیکنند، از این رو اثرات منفی زیادی در جامعه ایجاد میشود نظیر استفاده از جوراب بدن نما یا خود آرایی و نشان دادن زیورآلات. بنابراین ویژگیهایی که چادر دارد میتواند آن را به عنوان حجابی برتر معرفی نماید و بر زن مسلمان لازم است که در محیطهای کاری که زن و مرد مخلوط میباشند حجاب کامل را رعایت نمایند/ [1].- احزاب، آیه 59/ [2].- همان، آیه (س)(س)/ [3].- همان، آیه (س)5/ موضوع: اسلام و مشکلات ازدواج

 

 منابع:

 

[1].- احزاب، آیه 59

 

 [2].- همان، آیه (س)

 

 [3].- همان، آیه (س)5  موضوع: اسلام و مشکلات ازدواج

 

منبع : آخر و زمان


تعداد بازدید از این مطلب: 1364
موضوعات مرتبط: حجاب و عفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 317
|
تعداد امتیازدهندگان : 64
|
مجموع امتیاز : 64


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبگاه خود خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپدیت شدن وبگاه در خبرنامه وبگاه عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



درج تصاویر ثابت در گوشه های صفحه